۞ ترجمه از مقدمه ابن خلدون در اشاره به برکاتی که فتوحات عرب برای ایرانیان آورد:
عربها وقتی بر سرزمینهائی دست یابند آن سرزمینها با شتاب روبهویرانی میرود؛ زیرا عربها ذاتًا خوی وحشیگری دارند و این خو در آنها ریشهدار است و تبدیل به خُلقیات و رفتارهای جمعیشان شده است… و این بهآنسبب است که آنها اهل یکجانشینی نیستند بلکه در نقل و انتقال برای دستیابی بهغنائماند، و این امر با آبادسازی منافات دارد، زیرا آبادسازی لازمهاش یکجانشینی است. بهعنوان مثال، سنگ در نظرِ آنها ابزاری برای ساختن کانون آتش است تا دیگ بر رویش بگذارند؛ از اینرو سنگِ دیوار خانه را بَرمیکنند تا کانون آتش بسازند؛ یا کاربردِ تیر چوبین بهنظر آنها برای ستون خیمه است، و از اینرو سقف خانه را خراب میکنند تا تیرش را برداشته تیرک چادر کنند… این حالتِ عمومیِ عرب است. عرب طبعًا گرایش به تاراجگری دارد و میخواهد که آنچه در دست دیگران است را از آنها بگیرد؛ زیرا روزیش را توسط نیزهاش بهدست میآورَد. عرب در گرفتن اموالِ دیگران هیچ حد و مرزی برای خودش نمیشناسد، و همینکه چشمش بهمال و متاعی افتاد تاراج میکند… آنها ساختههای اهل حرفه و صنعت را بهزور میگیرند و برای این ساختهها بهائی قائل نیستند و پاداش و نرخی نمیشناسند. و چنانکه میدانیم هدف از صنایع و پیشهها کسبِ مال است؛ و اگر قرار باشد که هرچه ساخته شود بی مزد و بها برود دیگر تشویقی برای صنعتگر باقی نمیماند و دستها از ساختن بازمیمانند و صنعت از بین میرود. همچنین آنها عنایتی به بازداریِ مردم از فساد و جلوگیری از بعضی بهوسیلۀ بعضِ دیگر ندارند؛ بلکه همۀ هدفشان آنست که اموال مردم را بهزور یا بهانه از دستشان بیرون بکشند؛ و وقتی این هدف برایشان تحقق یابد از پرداختن بهاصلاحِ امور مردم و اندیشه دربارۀ مصالح و منافعِ آنها خودداری میکنند و کسانی که فساد میکنند را از فسادکاری بازنمیدارند. اگر کیفرهائی هم وضع کنند برای آنست که مال از دست دیگران بیرون بکشند. طبیعتِ آنها چنین است… بنگر به سرزمینهائی که توسط آنها تسخیر شد چهگونه تمدن در آنها فروپاشید و مردم در آنها تهیدست شدند و زمینهای آنجاها وضعیتِ اصلیاش را از دست داد!… در عراق همۀ آن ساختههای تمدنی که ایرانیان بنا کرده بودند نابود شد.
وقتی زمینهای ایران فتح شد کتابهای بسیاری در آنجا یافتند، و سعدِ ابیوَقّاص بهعمرِ خَطّاب نامه نوشت تا دربارۀ آن کتابها و انتقالشان بهمسلمین از او اجازه بگیرد. عمر بهاو پاسخ نوشت که «آنها را در آب اندازید؛ زیرا اگر چیزهائی در آنها هست که برای راهیابی است، ما را الله با بهتر از آنها رهنمود داده است؛ و اگر گمراهی است الله شرِ آنها را از سر ما برداشته است». پس آنها را یا در آب یا در آتش افکندند؛ و آنچه از علوم ایرانیان در آنها بود نابود شد و بهدست ما نرسید. از آنهمه علومِ ایرانیان که عمر در هنگام فتح فرمود تا نابود کردند چه مانده است؟
مطلب بسیار عالی بود.
پاسخحذفمتاسفانه نه فقط کتابها و علوم ما از بین رفته ، بلکه الان بعد از گذشت قرن ها هنوز بخش زیادی از فرهنگ ما تحت تاثیر عقاید خرافی و خوی غیر ایرانی قرار داره.
به امید روزی که همه ی هموطنهای ما به علم و ادب روی بیارند و از عقاید خرافی دست برداند.
و به امید موفقیت روزافزون شما!
bale , besiar sepas az commentetun.motasefane moshkelate rishei dar mamlekate ma ziad shode va hale un moshkelat ba kandan az rishe emkan pazire . khorafat ham az nazare man ieki az an moshkelatist ke bayad az rshe kande shavad chera ke behtarin ravesh baraie saket negah dashtane mardom tarvije khorafate.
پاسخحذف