تاریخ زرتشت
با آنکه همه دانشمندان شخصیت تاریخی اشو زرتشت را پذیرا هستند، درباره زمان و مکان پیدایش او همداستانی ندارند. این ناسازگاری نه بهخاطر کمبود، بلکه به جهت تضاد مدارک و ماخذ است.
از این میان نظریههای گوناگون، نخست درباره دو نظریهای که در دو قطب مخالف قرار دارند، و به تاریخهای سنتی و کلاسیک معروفند در اين مقاله پرداخته ميشود.
تاریخ کلاسیک، تاریخی است که نویسندگان کلاسیک یونان ذکر کردهاند و تاریخ سنتی، تاریخی است که منبع اصلی آن کتاب غیر مذهبی بند هشن است که در دوره ساسانیان نوشته شده و قدیمترین نسخه موجود آن، مربوط به دو سده پس از چیرگی تازیان بر ایران است. دین زرتشت یک انقلاب فکری، اجتماعی و مادی در سرزمین ایران ويج به وجود آورد که بر اثر آن، مردم خدایان پنداری را کنار گذاشتند، زندگی خانه به دوشی را ترک کردند، و به شهر نشینی، سازندگی، کار، کوشش و همکاری رویآورند. در اینکه زرتشت در عصر فلز یا برنز پدید آمده، تردیدی نیست. زیرا در گاتها، واژه آگا به معنای فلز یا برنز است. اختلاف بر سر آغاز دوره برنز است. از جمله کسانی که تاریخ شش هزار سال را تاثیر کردهاند بهرام پاتا والا دانشمند پارسی است که روی محاسبات نجومی تاریخ زرتشت را 6312 قبل از مسیح میداند. فیروز آذر گشسب هم این تاریخ را تایید میکند. شاپور کاووش جی و پروفسور شهریار جی داداباهای بهار جر ، تاریخی بین 4000و6000 سال بدست میدهند.
بخش بزرگی از نوشتههای دینی زرتشتی در یورشهای اسکندر، تازیان و مغولان از میان رفت، ولي باز هم به اندازهای کتاب و نوشته مانده است که به نهادهای دینی و والایی پیام اهورایی اشو زرتشت پیببریم. بزرگترین گنجینه دانش دین زرتشتی، گاتها است. گاتها پیام راستین اهورا مزدا و سخن اشو زرتشت است. پس از گاتها، هفتهات نوشته یاران و پیروان نزدیک اشو زرتشت است.
"پلینی" نویسنده یونانی میگوید که فیلسوف بزرگ یونانی، هرمیپوس که در نخستین سالهای سده سوم پیش مسیح میزیسته نزدیک به دو میلیون بیت شعر از زرتشت خوانده است. حتی اگر این گفته مبالغه گویی باشد نشانه این است که دین زرتشتی ادبیات گستردهای داشته است. تاریخ دانان ایران، مسعودی و طبری که در سده دهم میلادی میزیستهاند مینویسند که متون زرتشتی بر روی دوازده هزار پوست گاو نوشت ___________________________________________________________ زرتشت و دین ایرانی
زرتشت در چه زمانی و در کدام سرزمینی پرورش یافت؟ چرا زرتشت به بلخ در غرب تاجیکستان کنونی و شرق افغانستان کنونی هجرت کرد؟ تعالیم زرتشت چه بود و چگونه درمیان ایرانیان تبلیغ میشد؟ دین زرتشت چگونه در میان ایرانیان انتشار یافت؟
ظهور زرتشت، تعالیم زرتشت، فضایل ملکوتی در تعالیم زرتشت، اصول دین زرتشت، مرامنامه آئین زرتشت، انتشار آئین زرتشت
زرتشت در چه زمانی و در کدام سرزمینی پرورش یافت؟ چرا زرتشت به بلخ در غرب تاجیکستان کنونی و شرق افغانستان کنونی هجرت کرد؟ تعالیم زرتشت چه بود و چگونه درمیان ایرانیان تبلیغ میشد؟ دین زرتشت چگونه در میان ایرانیان انتشار یافت؟
ظهور زرتشت، تعالیم زرتشت، فضایل ملکوتی در تعالیم زرتشت، اصول دین زرتشت، مرامنامه آئین زرتشت، انتشار آئین زرتشت
زرتشت میگوید:
اینک من میخواهم سخن بگویم. شما که نزدیکاید و شما که دورید، اگر خواهان تعلیم گرفتناید گوش فرادهید و نیک بشنوید. اینک همۀ شما اینها را که من میگویم بهخاطر بسپارید. از اینپس بدآموزان و دروغپردازان با فسادکاریهای گفتاری و عقیدتیشان زندگی مردم را بهتباهی نتوانند کشید.
من دربارۀ آن دوگوهر همزادی سخن میگویم که در آغاز آفرینش پیدا شدند. آنیک که فضیلت بود بهدیگری که دشمنش بود چنین گفت: «اندیشه و عقیده و آموزش و گفتار و رفتار و انفس و ارواح من و تو هیچگاه با هم توافق نخواهند داشت».
من از چیزی سخن میگویم که اهورَمَزدا در این زندگی بهمن آموخته است. هرکه از شما آنچه را که من میاندیشم و اعلام میدارم بهکار نبندد در زندگیش همچنان رنج خواهد کشید. من از چیزی سخن میگویم که برای زندگی بهترین چیز است… من از چیزی سخن میگویم که آن ذات اقدس بهمن یاد داده است، و آن همانا سخنی است که سعادت جاویدان را برای انسانهای میرنده دربر دارد. من دربارۀ آن ذاتی سخن میگویم که برترین ذات است، و او را میستایم. من این سخن میگویم با کسانیکه گوش شنوا دارند دربارۀ آنچه که انسان خردمند باید بهخاطر بسپارد، و اَهورَ و وُهومِنَه را بستاید؛ میخواهم دربارۀ رحمتی که مشمول فروغ ایزدی است سخن بگویم آن رحمتی که شامل حال کسانی میشود که خردمندانه بیندیشند و راستی پیشه کنند. بشنوید با گوشهایتان بهترین چیزها را. بهآنها با دیدگان روشنبینِ ذهنتان بنگرید تا پیش از آنکه فرجام بزرگ فرارسد هرکدامتان بتوانید تصمیم درست را در انتخاب میان دوراه اتخاذ کنید و راهی را برگزینید که سعادت و خوشبختی در آن نهفته است.
اینک آن دوگوهر نخستین که همزاد بودند و در درون انسان پدیدار شدند یکی بهترین و دیگری بد بود در پندار و گفتار و رفتار. و بین ایندو آنکس که خردمند است راستی را برمیگزیند ولی آنکه نادان است چنین نمیکند. و چون این دوگوهر در آغاز بههم برآمدند، زندگی و مرگ را ایجاد کردند؛ سرانجام، بدترین حیات برای پیروان دروغ خواهد بود و بهترین منش برای پیروان راستی. از این دوگوهر آنیک که خواهان دروغ بود بدترین کردار را برگزید؛ وآنکه بهترین گوهر بود و از آسمانها جامۀ نستوهی بر تن داشت راستی را برگزید و چُنیناند همۀ کسانیکه با کردار شایسته خواهان خشنودی اهورَمَزدا باشند. در میان این دوگوهرِ همزاد، دیوَها راستی را برنگزیدند، زیرا وقتی با هم شدند بههوس هوشرُبا مبتلا گشتند و بدترین پندار را برگزیدند، و خشمگینانه جمعیت آراستند تا جهان بشریت را بهتباهی و فساد بکشانند.
پروردگارا! همآنگاه که تو را در ضمیر واندیشۀ خویش درک کردم دانستم که آغاز و پایان همۀ هستی توئی. چون با دیدۀ دل بهتو نگریستم تو را منشأ خیر مطلق (پدرِ وهومنه) یافتم. دانستم که تو آفریدگار روح هستی (گِئوش اُروَن) و دادار حقیقی و آفریدگار عدالت (اَرتَه) و داور کردارهای مردم جهانای. دانستم که نیکاندیشی و نیکمنشی (وهومنَه) را تو بهکسانی عطا میکنی که در تلاشاند تا با کردارهای نیکشان تو را خشنود سازند.
پروردگارا! آن روزِ فرخنده کی فراخواهد آمد که جهانیان بهسوی راستی و پاکی روی آورند، و خیرخواهانِ رستگاریبخش با تعالیم بخردانۀ خویش مردم را بهسوی سعادت و نیکفرجامی رهنمون شوند؟ نیکاندیشی (وُهومنَه) چه وقت بهسوی همگان رویآور خواهد شد؟ پروردگارا! من یقین دارم که تو چنین روزی را خواهی آورد.
پروردگارا! آنگاه که تو مردم را بهنیروی مینَویِ خویش آفریدی و قدرت درک و شعور بهآنها دادی؛ آنگاه که تو جسم را با جان درآمیختی؛ آنگاه که تو کردار و آموزش را پدید آوردی، چنین مقرر کردی که هرکسی برطبق ارادۀ آزاد خودش تصمیم بگیرد و عمل کند. چنین است که دروغآموز و راستآموز، یعنی هم آنکه نمیداند و هم آنکه میداند، هرکدام برطبق خواستِ درونی و ذهنیتِ خویش بهبانگ بلند تعلیم میدهد و مردم را بهسوی خویش فرامیخوانَد. انسان نیکاندیشی که در انتخاب راهش مُرَدَّد است آرمَئیتی معنویتِ راهگشای خویش را بهاو میبخشد تا راه درست را برگزیند
انسانِ باخردی که خردِ اندیشهورِ خویش را بهکار میگیرد با گفتار و کردارش عدالتخواهی و راستکرداری و نیکاندیشی را گسترش میدهد، پروردگارا، چنین کسی بهترین یاورِ تو است.
کسیکه با رهنمودگیری از خرد مینوی خویش بهترینها را از راه کلامِ آموزندۀ اندیشۀ نیک توسط زبانش و از راه کردارِ پارسایانه توسط دستهایش انجام دهد، اهورَمَزدا را که آفریدگارِ عدالت است بهبهترین وجهی شناخته است.
هرکه بهوسیلۀ اندیشه و گفتار و کردار نیک با بدی بستیزد تا بدی را از میان بردارد و بدکاران را راهنمائی کند تا از بدی دست بکشند و بهنیکی بگرایند ارادۀ اهورَمَزدا را بهنحو خوشنودگرانهئی تحقق بخشیده است.
کسی که راه راستی و خوشبختی ابدی یعنی راهی که به سوی جایگاه اهورَمَزدا رهنمون باشد را در زندگیش در این جهانِ مادی بهما نشان دهد بهبهترین و برترین خوشی خواهد رسید. پرودگارا! چنین کسی همچون تو پاک و آگاه و دانا است
اینک من میخواهم سخن بگویم. شما که نزدیکاید و شما که دورید، اگر خواهان تعلیم گرفتناید گوش فرادهید و نیک بشنوید. اینک همۀ شما اینها را که من میگویم بهخاطر بسپارید. از اینپس بدآموزان و دروغپردازان با فسادکاریهای گفتاری و عقیدتیشان زندگی مردم را بهتباهی نتوانند کشید.
من دربارۀ آن دوگوهر همزادی سخن میگویم که در آغاز آفرینش پیدا شدند. آنیک که فضیلت بود بهدیگری که دشمنش بود چنین گفت: «اندیشه و عقیده و آموزش و گفتار و رفتار و انفس و ارواح من و تو هیچگاه با هم توافق نخواهند داشت».
من از چیزی سخن میگویم که اهورَمَزدا در این زندگی بهمن آموخته است. هرکه از شما آنچه را که من میاندیشم و اعلام میدارم بهکار نبندد در زندگیش همچنان رنج خواهد کشید. من از چیزی سخن میگویم که برای زندگی بهترین چیز است… من از چیزی سخن میگویم که آن ذات اقدس بهمن یاد داده است، و آن همانا سخنی است که سعادت جاویدان را برای انسانهای میرنده دربر دارد. من دربارۀ آن ذاتی سخن میگویم که برترین ذات است، و او را میستایم. من این سخن میگویم با کسانیکه گوش شنوا دارند دربارۀ آنچه که انسان خردمند باید بهخاطر بسپارد، و اَهورَ و وُهومِنَه را بستاید؛ میخواهم دربارۀ رحمتی که مشمول فروغ ایزدی است سخن بگویم آن رحمتی که شامل حال کسانی میشود که خردمندانه بیندیشند و راستی پیشه کنند. بشنوید با گوشهایتان بهترین چیزها را. بهآنها با دیدگان روشنبینِ ذهنتان بنگرید تا پیش از آنکه فرجام بزرگ فرارسد هرکدامتان بتوانید تصمیم درست را در انتخاب میان دوراه اتخاذ کنید و راهی را برگزینید که سعادت و خوشبختی در آن نهفته است.
اینک آن دوگوهر نخستین که همزاد بودند و در درون انسان پدیدار شدند یکی بهترین و دیگری بد بود در پندار و گفتار و رفتار. و بین ایندو آنکس که خردمند است راستی را برمیگزیند ولی آنکه نادان است چنین نمیکند. و چون این دوگوهر در آغاز بههم برآمدند، زندگی و مرگ را ایجاد کردند؛ سرانجام، بدترین حیات برای پیروان دروغ خواهد بود و بهترین منش برای پیروان راستی. از این دوگوهر آنیک که خواهان دروغ بود بدترین کردار را برگزید؛ وآنکه بهترین گوهر بود و از آسمانها جامۀ نستوهی بر تن داشت راستی را برگزید و چُنیناند همۀ کسانیکه با کردار شایسته خواهان خشنودی اهورَمَزدا باشند. در میان این دوگوهرِ همزاد، دیوَها راستی را برنگزیدند، زیرا وقتی با هم شدند بههوس هوشرُبا مبتلا گشتند و بدترین پندار را برگزیدند، و خشمگینانه جمعیت آراستند تا جهان بشریت را بهتباهی و فساد بکشانند.
پروردگارا! همآنگاه که تو را در ضمیر واندیشۀ خویش درک کردم دانستم که آغاز و پایان همۀ هستی توئی. چون با دیدۀ دل بهتو نگریستم تو را منشأ خیر مطلق (پدرِ وهومنه) یافتم. دانستم که تو آفریدگار روح هستی (گِئوش اُروَن) و دادار حقیقی و آفریدگار عدالت (اَرتَه) و داور کردارهای مردم جهانای. دانستم که نیکاندیشی و نیکمنشی (وهومنَه) را تو بهکسانی عطا میکنی که در تلاشاند تا با کردارهای نیکشان تو را خشنود سازند.
پروردگارا! آن روزِ فرخنده کی فراخواهد آمد که جهانیان بهسوی راستی و پاکی روی آورند، و خیرخواهانِ رستگاریبخش با تعالیم بخردانۀ خویش مردم را بهسوی سعادت و نیکفرجامی رهنمون شوند؟ نیکاندیشی (وُهومنَه) چه وقت بهسوی همگان رویآور خواهد شد؟ پروردگارا! من یقین دارم که تو چنین روزی را خواهی آورد.
پروردگارا! آنگاه که تو مردم را بهنیروی مینَویِ خویش آفریدی و قدرت درک و شعور بهآنها دادی؛ آنگاه که تو جسم را با جان درآمیختی؛ آنگاه که تو کردار و آموزش را پدید آوردی، چنین مقرر کردی که هرکسی برطبق ارادۀ آزاد خودش تصمیم بگیرد و عمل کند. چنین است که دروغآموز و راستآموز، یعنی هم آنکه نمیداند و هم آنکه میداند، هرکدام برطبق خواستِ درونی و ذهنیتِ خویش بهبانگ بلند تعلیم میدهد و مردم را بهسوی خویش فرامیخوانَد. انسان نیکاندیشی که در انتخاب راهش مُرَدَّد است آرمَئیتی معنویتِ راهگشای خویش را بهاو میبخشد تا راه درست را برگزیند
انسانِ باخردی که خردِ اندیشهورِ خویش را بهکار میگیرد با گفتار و کردارش عدالتخواهی و راستکرداری و نیکاندیشی را گسترش میدهد، پروردگارا، چنین کسی بهترین یاورِ تو است.
کسیکه با رهنمودگیری از خرد مینوی خویش بهترینها را از راه کلامِ آموزندۀ اندیشۀ نیک توسط زبانش و از راه کردارِ پارسایانه توسط دستهایش انجام دهد، اهورَمَزدا را که آفریدگارِ عدالت است بهبهترین وجهی شناخته است.
هرکه بهوسیلۀ اندیشه و گفتار و کردار نیک با بدی بستیزد تا بدی را از میان بردارد و بدکاران را راهنمائی کند تا از بدی دست بکشند و بهنیکی بگرایند ارادۀ اهورَمَزدا را بهنحو خوشنودگرانهئی تحقق بخشیده است.
کسی که راه راستی و خوشبختی ابدی یعنی راهی که به سوی جایگاه اهورَمَزدا رهنمون باشد را در زندگیش در این جهانِ مادی بهما نشان دهد بهبهترین و برترین خوشی خواهد رسید. پرودگارا! چنین کسی همچون تو پاک و آگاه و دانا است