۱۳۸۹ اردیبهشت ۹, پنجشنبه

كردهاي ايران

پیرامون گذشته و هویت تاریخی نژاد ایرانی کردها

کردستان یکی از مهم ترین شهرهای آریایی و کهن ایران زمین است که به یکی از مراکز اصلی عرفان و تصوف و اهل حق ایران زمين و حتي مشرق نيز شهرت دارد . متاسفانه بخش های زیادی از کردستان با توطئه های استعمارگران و نا آگاهی خلفای گذشته ایران از بدنه اصلی اش جدا شده است و در ترکیه و عراق و سوريه قرار گرفته است , که امید بسیار داریم مردم نیک سرشت کُرد ما به یاری دیگر هم میهنانمان روزی این خاکهای نژاد ایرانی را به میهن اصلی اش پیوند دهند و همه ايرانيان آريا نژاد متحد و يكپارچه در يك مرز جعرفيايي زندگي كنند . نام کشور ایران از واژه اوستایی ائیرانه ویجه گرفته شده است و در تمامی متون اوستانی و پهلوی و باستانی بر آن تاکید شده است . ائیرانه ویجه در معنی سرزمینهای آریایی یا خواستگاه آریایی ها معنی می دهد . به همین روی از دهها قوم و تیره مختلف تشکیل شده است که همگی آریایی هستند . نام ایران برای همه نژادهای آریایی برگزیده شده است و متاسفانه کردستان عراق که امروزه با اعراب عراق زندگی میکنند هیچ همخوانی با نام آنها ندارد و جایگاه اصلی آنان سرزمینهای آریایی است که همانا ایران است . کردستان عراق با وسعتی برابر 80 هزار کیلومتر مربع همان استان شادپیروز در زمان ساسانی است که هویتی تماما ایرانی دارد و هنوز جشن نوروز ایرانی جشن ملی آنها نیز هست و باقی مراسمهایشان و زبانشان نیز ریشه ایرانی دارد . همین طور هم کردستان ترکیه و سوریه . متاسفانه وضعیت کردستان سوریه از همه مناطق کرد نشین وخیم تر است . به صورتیکه حکومتی بعث سوری کردها را تنها از هویت عرب می داند و هیچ هویت دیگری ( ایرانی ) را برای آنان به رسمیت نمی شناسد . در سال 1962 دولت سوریه کردها را از لیست شهروندان سوری خارج کرد و از داشتن کارت شناسیایی محروم گردیدند . در مارس سال 2004 در شهر قامشلی طی یک نبرد خیابانی بیش از 30 کرد توسط پلیس سوری کشته و صدها نفر دیگر زخمی شدند . کردهای سوریه که دارای ملیت ایرانی هستند جمعیتی بالغ بر 3 میلیون نفر هستند . امید بر این است روزی کردستان و کردهای ایران و دیگر تیره های ایرانی در تمامی امور کشوری و فرهنگی و هنری بیش از پیش فعال تر و پویا تر باشند . بدون شک کردستان از غنای فرهنگی و هنری بسیاری برخوردار است . موسیقی شگفت انگیز سنتی کردی که انسان را دگرگون میکند یکی دیگر از همین هنرهای بارز ایرانیان کرد است . امروزه برجسته ترین شخصیتهای موسیقی غنی ایرانی را کردها تشکیل میدهند و به راستی میتوان میگفت که کردان ایران زننده کننده موسیقی غنی و عرفانی ایران زمین هستند . استاد شهرام ناظری - استاد عالی نژاد - استاد علی اکبر مرادی - کیخسرو پور ناظری - گروه کامکار و . . . لباسهای محلی زیبا و رقص بی نظیر کوردی که بیشتر به صورت دسته جمعی می باشد به راستی روح انسان را نوازش می دهد . ریشه تاریخی کردهای ایرانی نژاد به بیش از هفتصد سال پیش از میلاد باز میگردد . سرزمین ماد بزرگ که امروزه کردستان و آذربایجان نامیده می شود نقش زیادی در امپراتوری بزرگ ایران داشته است . به عبارتی میتوان گفت تک تک این تیره های کهن ( ماد + پارت + پارس ) تشکیل ایرانی را داده اند که روزگاری بس طولانی به شکلی بسیار دموکرات و متمدن بر خاورمیانه حکومت می کرده است . برخی از احزاب افراطي کورد که با حمایت انگلستان و شوروی سابق پایه گذاری شدند در اندیشه نابودی سرزمین آریایی کردستان از بدنه اصلی اش ( ایران ) هستند و امروزه نیز می باشد . آنها بر این باورند که مردم کردستان جزوی از سرزمینهای آریایی ( ایران بزرگ ) نیستند و می خواهند که با تشکیل یک کشور کوچک جدید مردمان آنجا را در فقر و زیر سلطه کشورهای قدرتمند بزرگ جهان نگاه دارند . سرزمینهای نفت خیز کردستان عراق نیز به این امر دامن زده است و آمریکا و انگلستان را بیش از پیش برای تحقق این نقشه اهریمنی تقویت کرده است . تشکیل کردستان بزرگ بدون شک در هیج شرایط زمانی برای اين افراد محقق نخواهد شد زیرا پیوند اقوام ایرانی بسیار فشرده تر از آن است که احزابهای دست نشانده کشورهای استعمارگر که همیشه در امور دیگر کشورها دخالت می کنند بخواهد آنرا پاره کند و هویت ملی آنان را لکه دار کند . حزب دموکرات کردستان نیز با پیشینه تاریخی نچندان خوشایند با سردادن شعار خودمختاری برای کردستان با حمایت بی وقفه شوروي پای به عرصه وجود گذاشت و در نخستین اقدام ضد ایرانی خود جمهوری خودمختار مهاباد را با سواستفاده از هرج و مرجی داخلی ایران بنا کرد ولی پس از کمتر از یک سال متلاشی شد و دوباره کردستان كنوني به خاک میهن پیوست . حزب دموکرات کردستان با احزابی خودفروخته مانند حزب دموکرات آذربایجان ( پیشه وری ها ) و حزب توده نیز همكاري داشت ولی پس از سالها که هیچ موفقیتی در جامعه ایران بزرگ نیافتند تغییر شعار دادند و با محوریت فدرالیزم برای ایران راه خود را ادامه دادند . حزب دموکرات کردستان با وجود آنکه افراد ایران دوست را هم در خود جای داده است ولی تا در جهت منافع ملی ایران گام برندارد هرگز راه به جایی نخواهد برد .

گوشه ای از این اقدامات ضد ایرانی ساخت یک پرچم جعلی برای کردستان می باشد . این پرچم همان پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان ایران است که تنها خورشید را در خود جای داده است و شیر آن حذف شده است . نشان خورشید آن همان آئین کهن میترائیزم ایران است ولی هدف از ساخت چنین پرچمی تجزیه کردستان از بدنه اصلی اش ایران است . بدون شک وظیفه ماست تا در هرگوشه جهان که چنین پرچم جعلی را مشاهده کردیم با آن برخورد جدی کنیم و نگذاریم کشورهای فخمیه با چنین هدفهایی کردهای غیور ایرانی نژاد را غیر ایرانی بنامند . احزاب غیر مردمی کردستان منجمله دموکراتها , کمونیستها و کومله ها هیچ پایگاهی در ایران ندارند و ملت ایران کردها را بخشی جدانشدنی از ایران می دانند . فلسفه پرچم ساختگی کردستان از یک سو قابل درک است . زیرا کردهای عراق بر این باورند که آنها با پرچم عربی عراق قتل عام شدند و باردیگر این پرچم را پرچم کشورشان دانستند برایشان غیر قابل قبول است . این سخن کاملا منطقی و درست است ولی برافراشته شدن این پرچم در ایران به هیچ وجهه منطق و پشتوانه ای تاریخی ندارد و بدون شک هرگز این پرچم در ایران به رسمیت شناخته نمی شود . ( مگر فقط در یک صورت و آن اینکه تمامی بخشهای کردنشین منطقه به صورت ایالتی به ایران پیوند بخورند و پرچم خود را نیز داشته باشند . ) در نبرد صدام حسین گجستک با ایران , شهر کردنشین حلبچه در شمال عراق با بمب های شیمایی به کلی ویران شد . کشتاری که در آن هنگام صدام از کردهای ایرانی انجام داد در تاریخ قرون اخیر بی سابقه بود . بیش از 180 هزار ایرانی در شمال عراق قتل عام شدند و صدام که خود با پشتوانه آمریکا و انگلستان و اتحادیه عرب به نبرد با ملت ایران برخواسته بود بر این مسند جنایت تکیه زد و به حیات ننگین خود ادامه میداد . یادبود این جنایت بزرگ تاریخ ایران چندین بار در دانشگاه تهران برگزار شد و برای درگذشتگان این واقعه هولناک طلب آمرزش شد . حال امروزه آمریکا سخن از دموکراسی خواهی و آزادی برای ایران و عراق می کند ؟ به راستی آیا ما باید چنین بهانه ای را به دست چنین متجاوزانی بدهیم که ایران را که خود صادر کننده حقوق بشر جهان بوده است , امروزه با تفرقه و چند دستگی متلاشی کند تا خود و متحدشانش به آسودگی بر آنان و هزاران سال فرهنگ و تمدن کهن و منابع طبیعی آنها تسلط یابد ؟ بر طبق خبرهای منتشر شده امروزه بیش از دو میلیون نفر در شهرهای کردنشین عراق و ترکیه و سوریه به زبان فارسی تسلط کامل دارند . آیا دولت ایران از آنان برای گسترش زبان فارسی و کردی در این شهرها حمایت کرده است ؟ آیا زبان شیرین و اصیل کردی جایگاه اصلی خود را در ایران بدست آورده است ؟ در نبرد نابرابر ایران و عراق , کردهای عراقی و سنندج ایران به شهرهای مختلف ایران منجمله تهران و کرج و تبریز مهاجرت کردند و سختی ها بسیاری را در این جنایت صدام متحمل شدند . افتخار کنونی ملت ایران این است که پس از فروپاشی حکومت ننگین و دست نشانده صدام , رئیس جمهوری ایرانی بر مسند قدرت عراق تکیه زده است . جلال طالبانی کرد ایرانی نژاد در منطقه عظیمیه کرج سالها زندگی می کرد . آقای بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق نیز در کنار وی بودند . پدر وی یکی از بزرگان تاریخ معاصر ایران بود . افتخار ما است که کردها بر عراق حکمرانی کنند و صد البته بهتر آنکه با هویت ملی خود یعنی ایران یکی شوند .

Iran  Flag = Kurdistan Flag پرچم ایران که پرچم کردستان از آن برداشت شده است

پرچم ایران که پرچم ساختگی کردستان از آن برداشت شده است

پرچم غیر واقعی و دسیسه استعمارگران برای سرزمینهای ایرانی کردستان

به جرات می توان گفت که اقوام ( مدیا ) کرد یکی از مهم ترین بنیان گذاران سرزمین آریایی ایران زمین هستند و ساخت پرچم جدا به هیچ عنوان برای ملت ایران قابل قبول نیست . اکراد نباید بازیچه عده ای سناریو نویس آمریکایی و انگلیسی شوند زیرا بخش بزرگی از هویت ملی ایرانیان کردها هستند و کردها هم بخش مهم و سرنوشتشان با هویت ملی ایرانی شان پیوند خورده است در تمامی ریشه های ایرانی این نزدیکی و یکی بودن قابل مشاهده است ( از موسیقی کردی تا دینی بهی , زبان پهلوی کردی , آئین و رسوم نوروز و جشنهای باستانی , آتش افکنی و . . . ) . بدون شک در نبود هر کدام دیگری ضربه های بسیاری بزرگی خواهند خورد و در آن روی سکه بیگانگان هستند که به نیت شوم و اهریمنی شان خواهند رسید و سرمایه های این شهرهای ایرانی را به یغما خواهند برد و تا صدها سال دیگر سایه استکبار را بر بالای سر آنان قرار خواهند داد . کرد یعنی ایران و ایران یعنی کرد و آذری و لر و بلوچ و . . . ما صدای مردم نیک سرشت و اهورایی کردستان را برای درخواست امکانات و رفاه اجتماعی و گسترش زبان پهلوی کردی را با جان و دل به دولت و تمام دنیا فریاد می زنیم و خود را در تمامی مراحل زندگی شریک و یار و یاور آنها می دانیم . ما با تمام کوشش و توان نسل آینده را آماده یک اتحاد بزرگ و تاریخی بین اقوام آریایی ایران میکنیم تا همگان به صورت برابر و آزاد و دموکرات جدای از هرگونه دین و قومیت و مذهب برای ایرانی بزرگ و جاودانه کوشش کنند . در این برهه از زمان تلاش دوطرف نیاز است . از یک سوی دولت و مردم دیگر شهرهای ایران برای حمایت همه جانبه از اقوام کهن کرد و رساندن صدای آنها به جهان و از سوی دیگر خود مردم کردستان و کرمانشاه برای جذب هم میهنانشان در آن سوی مرزهای استکباری عثمانی و برداشتن این مرزها و یکی شدن مجددشان با وطن اصلی شان ایران زمین . این تنها راه سربلندی و پیروزی ملت ایران است که ما در تمامی مراحل برای رسیدن به آن کوشش میکنیم . این هویت ملی تا بدانجا گسترش دارد که بسیاری از باستان شناسان و خاورشناسان بزرگ ایران منجمله استاد علی اکبر جعفری در کتب خود از تاریخ مادی ( کردی و آذری ) به نام تاریخ اصلی ایران به جای خورشیدی نام می بردند . جهت بیشتر آگاه شدن با این تاریخ بایستی به پایه گذاری امپراتوری ایرانی مادها مراجعه نمود که به تاریخ امروز برابر است با :

سال 2618 مادی ایران

برابر است با

سال 1385 خورشیدی

................................................

Kurdistan Map & Flag نقشه کردستان بزرگ ایران

نامه تاریخی ملا مصطفی بارزانی رهبر رستاخیز اقلیم کردستان عراق

هرجا کرد است آنجا ایران است ( بارزانی )

رهبر حزب پان ایرانیست! جناب آقای محسن پزشکپور رهبر گرامی پارت قهرمان پان ایرانیست چه بجاست در آستانه پنجمین کنگره حزب پر افتخاری که نشان داد جدائی های ظاهری میان تیره های یک نژاد نمی تواند پیوندهای ناگسستنی تاریخی نژاد و فرهنگی آنان را از میان بردارد پاکیزه ترین درودهای خودم و خالصانه ترین سلام پارت دموکرات کردستان حزب برادر و همه رزمندگان آزادی بخش کردستان این سوی به ویژه پیش مرگان وظیفه و قهرمان رستاخیز را به پیشگاه کنگره ی سرافراز حزب برادر و همه رزمندگان و مردان آزاده ای که در سنگر حزب شکست ناپذیر پان ایرانیست گرد آمده اند گسیل دارم. شما و حزب پر افتخار و روزنامه زرین برگ خاک و خون نه تنها در سخت ترین شرایط از رستاخیز آزادی طلب موثرترین و شدید ترین پشتیبانی را نموده اید بلکه در هر فرصت افتخارات تاریخی هم نژادان ما را چون همسایه ای بزرگ بازگو نمودید. شما به همگان آموخته اید که تیره ی کرد بنیان گذار شاهنشاهی سربلند ماد است و در کنار سواران دلاور شاهنشاهی با خود آتش فرهنگ درخشان آرین نژادان را در دل تاریک دنیای آن زمان روشن نگهداشت. به راستی در آن زمان که همه ی تیره های نژاد ما در پهنه نیاخاک خود یگانگی داشتند. جهان پیرامون ما به ویژه آریایی زبان ها در آرامش و صفای زندگی در کار ساختن و آفرینش بودند. مردان آزاده و بلند بالای نژاد ما هر یورشی که از باختر آهنگ ویرانی آسیای پرشکوه را داشت با شکست دمسازشان می کردند. نبردهای هفتصد ساله ایران و روم نشان از این قهرمانی هاست که نگذاشت آئین بردگی پرور روم از پنجه پولادین سرزمین آرین های آسیای به سوی خاورمیانه راه بگشاید. پس به جاست که ما و شما همه به خود ببالیم و چون گذشته با نبردهای هماهنگ راه را دنبال کنیم. در خاتمه دست شما و همه رزمندگان سنگر گرفته در حزب پان ایرانیست را صمیمانه می فشارم. در آینده نیز به کمک های معنوی و گرمی بخش شما امیدورام و سربلند می باشم و درودهای آرین ها را از این سوی مرز و مکتب سیاسی کمیته ی مرکزی پارت دموکرات کردستان عراق به سوی کنگره پنجم حزب برادر پان ایرانیست می فرستم. رهبر رستاخیز و رئیس پارت دموکرات کردستان عراق - ملا مصطفی بارزانی - بر گرفته از حاکمیت ملت شماره ۹۶ و ۹۷

................................................

کشور سوئد بیشترین کردها را از عراق و ترکیه و عده ای هم از ایران را در خود جای داده . امیدواریم روزی را شاهد باشیم که همه مردمان آریایی ایران با حمایت دولت و مردم به میهن خویش بازگردند . کردستان امروز و آینده نیاز به حمایت های بیشتری از طرف دولت ایران دارد . خوشبختانه چندی پیش گروه پژاک کردستان ایران با پخش شب نامه های گسترده ای در مناطق کرد نشین ایران سخن از الحاق سرزمینهای کردستان عراق و ترکیه به مام میهنشان یعنی ایران گفتند . امید است این گروها با اندیشه ایرانی دست به چنین اقدامی زده باشند و در جهت یکی شدن دگر باره ملت ایران کوشش کنند . به گزارش سایت رسمی بازتاب در شماره خبری 28061 چنین آمده است :

در بيانيه حزب حيات آزاد كردستان (پژاك) در متن شب نامه خود چنین نوشته است

ما جدا كردن (اتصال و الحاق دوباره) شمال، جنوب و غرب كردستان از دولت‌هاي غاصب و نژادپرست تركيه، سوريه و عراق و الحاق آن به ايران را امري طبيعي و حق قانونی خودمان مي‌دانيم . ( زیرا کردها تنها با ایران پیشینه و وابستگی نژادی - فرهنگی - هنری و تاریخی دارند ) سایت خبری بازتاب

شهرهای اشغال شده ایران در کردستان ترکیه پیش از نبرد چالدران بین شاه اسماعیل صفوی و ترکان عثمانی در سال 1514 میلادی شامل زیر می باشد :

  • دیار بکر (آمد) - وان - غازی عینتاب (دیلوک) - بینگول (چیولیک) - آدیامان (سمسور) - سیواس - اسکندرون - ارزروم - ارزنجان - قارص - تاتوان - مرعش - الازیغ (خارپوت) - باتمان - تونجلی (درسیم) - ماردین - مالاتیا - دوغو بایزید - حکاری (جولامیرگ) - شرناخ - بوتان

متاسفانه وضعیت مردم ایرانی کردستان ترکیه نیز نامناسب است . شایسته است دولت ایران نه تنها توجه بیشتری به کردستان ایران بلکه از تمامی مردم و سرزمینهای کورد نشین منطقه حمایت کند و جهت الحاق دوباره این خاکها اقدام نماید . کردستان عراق امروزه به منطقه ای جدا از عراق تبدیل شده است . رئیس اقلیم کردستان و مجلس جدا و . . . این امر نیز مایه خوشحالی ملت ایران است که از عربها جدا شده اند و بدون شک خوشحالی نهایی ملت ایران پیوند دوباره این مناطق کرد نشین با کشور اصلی خود است . زبان کردی نیازمند گسترش و حمایت دولت ایران دارد و گسترش امکانات این مناطق نیز بسیار ضروری است . مردم آذربایجان و کردستان بیشترین نزدیکی هویتی و تاریخی را با یکدیگر دارند . تیره های آذری و کردی هر دو از مدیا یا ماد آریایی گرفته شده است و حتی زبان آنان تا چند قرن پیش بسیار نزدیک به یکدیگر بود . زبان باستانی آذری تا چند قرن پیش که به مرور زمان به ترکی آذربایجانی تغییر کرد بر طبق دهها سند معتبر تاریخی ریشه ای کاملا پهلوی باستانی داشته است . زبان کردی هم که دیگر نیازی به اسناد ندارد و ریشه اش از زبان پهلوی و اوستایی ایران باستان می باشد . منطقه بسیار زیبا - دست نخورده - شگفت انگیز و رویایی هورامانات یا اورامانات که بر فراز تپه ای در جنوب کردستان قرار گرفته خود نشان از هویت ملی کهن آنجا دارد . مردمان اورامان کردستان به صورتی باورنکردنی هنوز پس از گذشت هزاران سال به زبان پهلوی سخن میگویند . برخی از آنان زرتشتی هستند . آتشکده ای نیز از دوره های کهن آنجا موجود می باشد . لباسهای اورامان کاملا سنتی و ارزشمند است. ریشه ساخت کفشهای اورامانی به حدی قدمت دار که امروزه هرکدام با قیمتهای بالا به عنوان صنایع دستی خرید و فروش می شود . شما نیز اگر تاکنون سفری به کردستان و دریاچه زیبایش و به خصوص اورامان نداشته اید زمان را از دست ندهید و برای دیدن هنر و فرهنگ ایرانی رهسپار کردستان شوید . حال سخن به درازا نمی بریم و گوشه ای مشخصات این سرزمین کهن را یادآور می شویم .

نقشه کردستان بزرگ ایران زمین پس از الحاق کردها - ارمنیها - گرجیها و آذریها به بدنه اصلی کشورشان ٫ ایران

نقشه تاریخی سرزمینهای ایرانی کردستان-کردستان عراق - کردستان ترکیه  -  کردستان سوریه - turkey kurdistan - iraq kurdistan - iran kurdistan  .azerbaijan map - armenia map - georgia map -the great iran kurds map  & flag

كردهاي آريايي پايه گذاران ايران كنوني هستند :

در کتاب ایرانشهر نوشته استاد شاپور راسخ و جمشید بهنام از انتشارات یونسکو آمده است : اگر کردان را از حیث نژادی نسبت به دیگر اقوام ایرانی مقایسه کنیم از لحاظ جسمانی و چهره ای و نیرومندی به ایرانیان باستان بسیار نزدیک هستند .

دانشمندان را عقيده بر اين است كه گاتها زرتشت به زبان مادي ايران باستان است و نيز برخي بر اين باورند كه زبان كردي همان شاخه آريايي ماد است . ( سبك شناسي استاد بهار - ج 1 صفحه 5 )

در دایره المعارفهای اینترنشنال و بسیاری دیگر جهان آمده است : کردهای نژاد کهن ایرانی هستند که امروزه در سرزمینهای بسیاری پراکنده هستند از جمله : خراسان - فارس - کردستان - کرمانشاه - لرستان - آذربایجان غربی - عراق - ترکیه - سوریه - ارمنستان .

پرفسور سايس ميگويد : مادها عشاير كرد بوده اند و در شرق ( يعني غرب ايران ) سكونت داشته اند و ولايات آنها تا جنوب بحر خزر ادامه داشته و زبانها آنها آريايي و از نژاد خالص ايراني هستند . ( كرد و كردستان - به نقل از تحفه ناصري - صفحه 19 )

در کتاب کرد و کردستان ترجمه جواد هاتفی آمده است : کردها از اصیل ترین نژاد ایرانی هستند که قرن ها از کرانه های بین النهرین و کشور عراق و ترکیه تا مرزهای شوروی بخشی از ایران بوده است . آنان در فلات ایران به کشاورزی و دامداری مشغولند و زبانشان بخشی از زبان ایرانیان باستانی است که هویت خود را پس از حمله سپاه اسلام حفظ نموده اند .

هواردت و دارمستتر بر اين عقيده اند كه زبان مادها در ايران باستان همين زبان كردي مكري بوده است . ( تاريخ مردوخ - صفحه 41 )

در دایره المعارف کلمبیا و ایکنیک دسک آمده است : کوردها بخشی از نژاد ایرانی هستند برخی چادر نشین هستند و برخی شهر نیشین . مردمی دلاور - جنگجو و قوی دارد

دارمستتر مستشرق فرانسوي زبان كردي را مشتق شده از زبان مادي ايران باستان مي داند . ( تحفه ناصري - صفحه 20 )

بازیل نیکیتین در کتاب تاریخچه کرد نوشته است : کردها بر خلاف اکثر ایلات و عشایر ایران سنی مذهب هستند و جماعت شافعی . برخی علی اللهی و برخی توتمیسم هستند . آنها یکی از مهم ترین و کهن ترین ایلات ایران می باشند . طوایف گوناگونی منجمله گورانی - کلهری - سنجابی - قبادی - زعفرانلو - شادلو و . . . دارند .

اشغال کردستان بزرگ ایران توسط تورکهای متجاوزعثمانی

در قرن پانزدهم سرزمینهای ایران که کردستان در آن جای داشت پس از هزاران سال از متلاشی شد و امپراتوری عثمانی آن را کردستان نامید . در جنگ جهانی اول عثمانی ها کردستان ایران را بین عراق و ترکیه تقسیم کردند . سرزمین جزیره هم بین عراق و سوریه تقسیم شد . عده ای از کردها هم در قسمت قفقاز ساکن هستند . نام کردستان نخستین بار در قرن 12 میلادی در زمان فرمانروایی سلطان سنجر دیده شده است . کردستان از سال 612 قبل از میلاد تا قرن 15 پس از میلاد یعنی چیزی در حدود 2000 سال بخشی جدا نشدنی از ایران بود که متاسفانه با یورش سپاه عثمانی آنجا اشغال شد و از ایران جدا گشت .

The  great Kurdistan Iran - Kurdistan Nature طبیعت زیبای کردستان بزرگ ایران  زمین

منابع طبیعی و ثرمایه های کردستان ايران

کردستان از دره ها و کوه های بلند و جلگه های حاصلخیز تشکیل شده است . کردستان کنونی ایران فقط بخش کوچکی از کردستان حقیقی ایران است . این سرزمین از از نظر منابع تا حدود زیادی غنی است . مهم ترین معادن آن معدن طلای کردستان است که دارای اهمیت خاصی در خاورمیانه است . شوربختانه 80% از حق استخراج طلای کردستان را کشور فخیمه انگلستان به تاراج می برد و تنها 20% آن را به کشور ایران می دهد . امیدواریم دولت کنونی و دولتهای بعدی به چنین خیانت بزرگی به ملت ایران و مردم نیک سرشت کردستان که حق بسیاری از سهم طلای کردستان دارند خاتمه دهند و معدن طلای کردستان نیز مانند صنعت نفت نیز ملی شود . این خواست تک تک ملت ایران است و حق طبیعی مردم کردستان ماست که از درآمد های طبیعی آنجا بهره مند شوند و درصد دیگر بین همگان تقسیم شود . معادن بزرگی دیگر همچون : مرمریت اوریه - مرمریت قلعه شیخان - مرمریت کاوشان - مرمریت صالح آباد - مرمرقصلان - معدن رالگاروارپیمان داشکن - سنگ میهم سفلی - سنگ آهک موسک مریوان - نمک آبی بیجار و دهها معدن دیگر در کردستان کنونی ایران وجود دارد . کردستان عراق که در اصل بخشی از کردستان آریایی ایران است نیز در شهرهای عین طلاح و بوتماه دارای غنی ترین چاههای نفتی جهان می باشد . متاسفانه دولت پیشین عراق در زمان صدام حسین گجستک بخش بسیار زیادی از نفت کردستان را استخراج می کردند و درصد بسیار کمی از آن را به خود کردها می دادند.صدام بر این باور بود که کردها ایرانی هستند و به همین جهت در سرکوب آنها از هیج تلاشی فروگذار نبود . حتی در بخشهای از کردستان عراق متهم به نسل کشی کوردهای آریایی است . پس از سقوط دولت ننگین صدام حسین آمریکایی ها و انگلستانی ها که پایه گذار دولت صدام بودند در چپاول هرچه بیشتر منابع نفتی کردستان کوشش کردند . در کردستان ترکیه نیز نفت و آهن و مس استخراج شده است ولی ارزش زیادی در سهم منابع خاورمیانه ندارد . دولت ترکیه هم درگیرهای بسیاری با کوردهای ایرانی داشته است . دولت غربی و بی هویت ترکیه که کعبه آرزوهایش این است که بخشی از اروپا شود به کردهای ایرانی که در کشورش زندگی میکنند حتی تا چند سال اخیر اجازه برپایی جشن ملی نوروز را نمی داد . سرزمینهای کردستان عراق از لحاظ کشت توتون بسیار قوی می باشد . در جلگه اربیل گندم بسیاری کاشته می شود . مردمان کورد چه زن و چه مردم از لحاظ کشاورزی نیرومند و قوی هستند . دریاچه وان در کردستان ترکیه دارای آثار باستانی ایران می باشد . کاخ خشایارشا در وان کردستان قرار گرفته است .

Iran Kurdistan History & Civilization & Culture سربازان  مادی در کنار سربازان پارسی در دولت مقتدر هخامنشیان

نقشه برجسته سربازان مادی و پارسی در شهر پارسه ( تخت جمشید )

تاریخ باستان

کردها از تبار ایرانی و بخش اصلی بازماندگان قوم ایرانی ماد هستند. مادهای آریایی پس از ورود به زاگرس اقوام بومی آنجا یعنی کاسی‌ها و لولوبی‌ها در لرستان دیگر اقوام آسیانی را در خود حل کرد و زبان ایرانی خود را در منطقه رواج کامل داد. کتیبه های ایرانی 2500 ساله همگی حکایت از آن دارد که اتحاد بزرگی میان پارس و ماد وجود داشته است . این نکته امروز باید الگوی ملت ایران باشد تا باردیگر همچون دوره کوروش بزرگ و داریوش بزرگ - ایرانیان از همه اقوام و تیره های دست اتحاد و یکی شدن به یکدیگر بدهند تا شکوه گذشته خویش را بازستانند و دست بیگانگان را از این سرزمینهای آریایی کوتاه کنند .

در کتیبه های سومری 2000سال قبل از میلاد از کشوری به نام « کاردا» نام برده شده است . این اقوام همان قومی بودند که به گفته گزنفون مورخ یونانی را را بر تیگلاث پیلسر شاه آشور که با قبایل گورتی در حال جنگ بود بستند و لشکر کشی او را به سوی دریای مدیترانه متوقف ساختند گزنفون این قوم را کاردو مینامد. بنا بر نوشته های تاریخ نویسان و جغرافی دانان عرب , از قبیل بالاهوری , طبری و ابن اثیر قبایلی که بعدا به نام کرد شناخته شدند بیشتر نواحی شرقی رود بوتان و سواحل شمالی دجله را تا نواحی جزیره (جزیره ابن عمر) متصرف شدند. از لحاظ مذهبی اکثریت کردها اهل تسنن هستند . تقریبا اکثر مردم کرمانشاه نیز شیعه میباشند . البته در بین کردها نزدیک به 50 هزار خانوار و شاید بشتر یزیدیانی هستند علاوه بر این گروهی نیز که به علی اللهی علی الهی معروفند نیز در بین کردها هستند که امام علی را خدا میدانند.

یکی از شهرهای باستانی کردستان سقز است که در جنوب شرقی مهاباد و شمال شهرستان سنندج در دره شلیر و شرق بانه قرار گرفته است . این شهر بر روی دو تپه بناشده است . رودخانه کوچک و لیخان از میان آن می گذرد و از کنار شهر روز سقز عبور میکند که به پشت سد کوروش بزرگ می ریزد . سقز در اتحاد قوم ماد به نام ایزیرتا نامیده شده است و پایتخت ماد آریایی بوده است . بزرگان ماد بناهای خود را در آنجا بنا نموده اند . سارگن دوم پادشاه آشور پس از یوروش به سقز آنجا را ویران نمود و مجبور شدند تا از کردستان به همدان مهاجرت کنند . پس از آن سکاها به آنجا وارد شدند و بناهایی ساختند . نام سقز از همان سگز یا سکاها گرفته شده است .

کردها پیش از اسلام

برخی منابع از قبیل نولدکه (NOLDKE 1897 ) آورده اند که طوایف کردی که در نواحی مرکزی و جنوب ایران وجود داشتند در خلال دوره شاهنشاهی ساسانی به علت فتوحات ایران و حرکت جمعیت به طرف شمال غربی مهاجرت کرده و در سرزمین کردو (KURDU ) ساکن شده و با کردهای آنجا مخلوط شده اند و نام آنها را قبول کرده اند این مردم که قبلا به نام مرتی ها شناخته میشدند در جنگهای مداوم ساسانیان و اشکانیان )پارت ها) و همچنین رومی های بیزانسی شرکت داشته اند و در بسیاری از نبردها با ارتش ایران همراهی میکردند . اینان در قرن چهارم میلادی از طرف رومی ها به نام کرچخ شناخته میشدند.بر حسب سرزمین و لهجه های محلی کردهای قدیمی نام های کاردوخ (KARDUKH ) و کاردیخ (KARDIKH ) که سکنه و بومیان آن بوده اند بر این مردم اطلاق شده است . به موجب تاریخ شرفنامه بدلیسی , قدیمی ترین قبایل کرد باجناوی ها و بوتی ها هستند که این نام ها به دلیل سرزمین باجان و بوتان بر انه نهاده شده است.

تاریخ کرد پس از اسلام

با آغاز حملات اعراب مسلمان به رهبری عمربن خطاب در سالهای (634-642 ) نواحی اربیل , موصل و نصیبین را که نواحی کردنشین بودند به تصرف مسلمانان درآمد بعد از عمربن خطاب , در دوره جانشین وی عثمان ابن عفان نیز مناطق شمالی کردها و مناطق قفقاز به تصرف درآمد . کردستان نیز مانند دیگر شهرهای ایران پس از سالهای به اسلام روی آوردند . تحریف دین بهی زرتشت توسط مغان مذهبی - باجهای کلان به خلفای عرب - تبعیض در بین مسلمان و غیر مسلمان و نبردهای گوناگون ایرانیان با اعراب ( بابک خرمدین - مازیار - یعقوب لیث - استادسیس - سنباد - . . . ) در نهایت به شکست و کشتار مردم منجر شده بود باعث گردید کردها نیز به دین اسلام بگروند و مسلمان شوند.در همین ایام روسای کرد در حالی که میکوشیدند اقتدار خود را حفظ کنند در فتوحات مسلمین شرکت فعال داشتند. در دوره عباسیان که به کمک سردار ایرانی ابومسلم خراسانی و ایرانیان به خلافت رسیدند به علت رقابت امین و مامون پسران هارون الرشید قدرت خلفا در نواحی کردستان تضعیف شد در این زمان لفظ کرد کم کم برای توصیف نزادی قبایل ایرانی که با سامی ها و ارمنی های اختلاط کرده بودند به کار رفت . همزمان با روی کار آمدن ترکان سلجوقی و پادشاهی سلطان سنجر برای اولین بار ایالتی به نام کردستان تاسیس گردید. به گفته مرحوم رشید یاسمی در کتاب کرد و پیوستگی نژادی , حمدالله مستوفی در کتاب نزهة‌القلوب در سال 740 هجری نخستین کسی بود که اسم کردستان و شانزده ایلات آن را آورده است. او اورده است : کردستان و آن شانزده ولایت است و حدودش به ولایات عرب و خوزستان و عراق عجم و اذربایجان و دیار بکر پیوسته است. آلانی , الیشتر , بهار , خفتیان , دربند , تاج خاتون , دربند رنگی دزبیل , دینور , سلطان اباد , چمچمال , شهر زور, کرمانشاه ( قرمیسین ) هرسین , وسطام.

در قرن دهم میلادی (959) حسنویه ( حسن به زری کانی ) که رییس یکی از قبایل کرد بود خود را به فرمانروایی کردستان شرقی رسانید و دینور و همدان و نهاوند را فتح کرد. فرزند او ناصرالدین (979-1014)و نوه اش ظهیران هلال ابن بدر (1015-1014) می باشند اینان از اسما از آل بویه اطاعت میکردند .ال بویه هیچ گاه به طور مستقیم در قلمرو حسنویه اعمال نفوذی نکردند تا زمان شمس الدوله دیلمی که ظهیرالدین را از حکمرانی انداخت و قلمرو او را مطیع خویش ساخت.

فرزندان بویه ماهیگیر متصرفات خود را بین هم تقسیم کردند رکن الدوله دیلمی نواحی شمالی را تصاحب شد. که شامل قسمت های کردنشین نیز بود. در سال 990 میلادی به هنگام مرگ کردباد حکمران انتصابی خلیفه برادرزاده اش ابوعلی مروان , حکمران نواحی دیاربکر , میافارقین > آمیدنی (آمید) و نصیبین را به دست آورد.این مناطق بعد از مرگ عضدالدوله دیلمی از دست ال بویه خارج شده بود. اینان که به مروانیان معروف شدند بعدها از خلیفه عباسی روی گردان و به فاطمیان گرویدند. مروانیان و حسنویه از لحاظ نژادی کرد بودند.

و اما از دوره صلاح الدین که از سرداران و دلاوران کرد است کردها توانستند فراتر از منطقه های کردنشین قدرت خود را بسط دهند صلاح الدین سردار شجاع کرد در سال 1136 میلادی در تکریت واقع در ساحل دجله و شمال سامره متولد شد. او خدمات خود را در خدمت اتابک زنگی از سلاجقه سوریه شروع کرد که بعدها در حلب جانشین وی گردید. فرزند اتابک زنگی یعنی نورالدین پس از مدتی صلاح الدین را به همراهی عمویش شیر کوه عازم مصر گردانید تا متحد اولین فرمانروای مصر را که شاهوار نام داشت در مقام خود حفاظت نماید که به وسیله یکی از رقبای خویش در مصر طرد شده بود مصر در این زمان تحت فرمانروایی یکی از خلفای فاطمی به نام ابو محمود عبدالله بود شیرکوه و صلاح الدین مجبور بودند که با او حسن سلوک داشته باشند.از طرفی صلیبیان فهمیده بودند که اتحاد مصر و سوریه برای آنها خطرناک خواهد بود به همین خاطر به سوریه حمله بردند که صلاح الدین انها سخت بع عقب راند و شکست داد. بعد از مرگ نورالدین زنگی , صلاح الدین حاکم آنجا شد و آغاز به بسط قدرت خود نمود او حکومت خود را تا مصر گسترش داد و حجاز و الجزیره را نیز به تصرف درآورد در حرکت بعدی اورشلیم را از دست قوای صلیبی بیرون آورد. صلاح ادین شجاعانه در نبردی با ریشارد شیردل آنها را مجبور به ترک تمام خاک فلسطین نمود .

این سردار دلیر بعد از سالها مبارزه و مقاوت در برابر تمامی دشمنان در سال 1193 در دمشق وفات یافت. و بعد از مرگش امپراطوری او میان فرزندانش تقسیم گردید.

افضل به حکومت دمشق رسید . عزیز در قاهره و ظهیر در حلب حکومت کردند بعدا حکومت آنها به روسای محلی منتقل شد . تنها حلب تا سال 1390 در اختیار خاندان ایوبی ایوبیان قرار داشت.

توان قدرت و خصوصیات جنگی صلاح الدین او را به عنوان یکی از قهرمانان افسانه ای جهان اسلام درآورد به طوری که کردها از داشتن چنین فرزندی افتخار میکنند.

اتابکان ترک نیز مدت مدیدی قلمرو کردها را زیر قدرت خود داشتند. که تعدای از آنها بر این مناطق حکومت کردند از قبیل :

نوادگان سبکتکین (1144-1232 ) در اطراف اربیل که اولین آنها زین الدین علی پسر کوچک سبکتکین است. ) اورتوکی ها (1101-1312) که اولین حکمران آنها ارتوک میباشد . که بر دیار بکر و مدتی بر حلب و ماردین حکومت میکردند. - شاهان ارمنی (1100-1207) که موسی لهنا لقمان قبطی است . در این دوره اینان به دلیل مراوده با اعراب , عرب شده بودند و لی متاسفانه کردها تلاشی برای از بین بردن آنها انجام ندادند و لی یا این وجود زبان خویش را حفظ کردند.

بعد از حمله مغولان به ایران , به دنبال جنگ و زدوخورد جلال الدین خوارزمشاه با آنها و فرار او به مناطق شرقی و سپس ورود به ایران امدن به مناطق کردنشین , مغولها سراسر ایران برای از بین بردن جلال الدین درهم نوردیدند.

جلال الدین مدتی در غرب ایران حکومت کرد که با روسای محلی و اتابکان درگیر شد از آنجا که بعضی از این سران کرد بودند و در سال 1213 میلادی سلطان جلال الدین خوارزمشاه توسط یک کرد کشته شد.

هلاکوخان مغول نیز بعد فتح نواحی مرکزی ایران و قلاع اسماعیلیه از طریق همدان و کرمانشاه به بغداد رفت و اخرین خلیفه عباسی را اسیر و به طرز فجیعی مقتول کرد.

در این زمان دیگر مناطق کرد نشین از خطر مغول در امان نبودند . در سال 1259 میلادی دو لشکر از سه لشکر مغول تمام نواحی کردنشین را در هم در نوردیده و به طرف دریاچه وان رهسپار شدند.در این درگیریها غیر از میافارقین که یکی از ایوبیها به نام کامل محمد مقاوتی به خرج داد بقیه مناطق بدون خونریزی شدید به دست مغولها افتاد.

در سال 1297 م کردها اربیل را محاصره نمودند و به لشکر مغول حمله کردند. بعد از مسلمان شدن ایلخان مغول به نام محمد خدابنده کردها به دلیل مسلمان بودن با او همکاری بیشتری نمودند. با ضعیف شدن ایلخانان مغول امیران مغولی : امیر چوپان و حسن بزرگ قدرت را تا مدتی در دست داشتند که عاقبت ایلخانان در سال 1349 میلادی منقرض شدند. امدن و رفتن فرمانروایان ادامه داشت تا اینکه قدرت به جلایریان رسید که بعدها مناطق کردنشین به بایزید رسد.

بعد از خاندان جلایری قراقویونلوها حکومتی در کردستان تشکیل دادند که بعدها توسط آق قویونلوها از این مناطق به عقب رانده شدند.

با ظهور تیمر گورکانی مناطق دیاربکر و ماردین به تصرف تیمور لنگ افتاد . در حملات تیمور به دلیل اینکه کردها چادرنشین بودند و به کوهستانها پناه برده بودند کمتر آسیب دیدند. بنابراین تا دروره صفویان سرزمینی که امروزه به کردستان مشهور است یک قسمت آن را جزیره و قسمت دیگر را اردلان مینامند. گاه تحت حکومت جلایریان گاه آق قویونلوها و گاه قراقویونلوها بوده است. که اینان خود به دست صفویان از بین رفتند.

در دوره صفویان با روی کار آمدن شاه اسماعیل بزرگترین خیانتی که انجام گرفت رسمی کردن مذهب شیعه‌گری بود که این مسئله باعث شد کردها که اکثرا سنی مذهب بودند به ایران بی اعتماد و به عثمانی غیر هم نژاد مطمئن و متکی گردند. تقسیم بندی دینی و قومی از بزرگترین خیانت ها یی است که به مردمان کشوری می شود که دارای عقاید و مذاهب گوناگون هستند . سلطان سلیم با شکست دادن شاه اسماعیل در جنگ چالدران کردها را وارد عرصه نوینی کرد به طوری که پس از شکست شاه اسماعیل 25 حکمران کرد به دولت عثمانی گرویدند و از این زمان مسئله مرزها جزء عوامل اختلاف ایران و عثمانی بود. کردها در این زمان که دو دولت عثمانی و ایران به آنها نیاز اساسی داشتند بیشتر پی به اهمیت سیاسی خود بردند و این بود گاه به دلیل ظلم وستم و سنگینی مالیات علیه یکی از حکومتها شورش کرده و به آن طرف مرز رفتند و با دیگر کردها در کمین فرصت شدند تا به مناطق خود برگردند.حدود سالهای 1910 پوست پاره ی کهنه ای در کاوشهای روستای «هزارمیرد» استان سلیمانیه به دست آمد که در آن چهار بند سرود به زبان کردی سره و با خط پهلوی نوشته شده است. این چهار بند چامه که به نام هرمزگان نامیده شده ،یادآور حمله تازیان به سرزمین کردستان و کشت و کشتار آنان است. برابر داوری دانشمندان ، این نوشته از همان آغاز هجوم تازیان است.این چامه ی آتشینِ کردی که دل را به جوش و خروش می آورد و مایه ی اندوه می شود، دورنمای آن روزگار را به خوبی نشان می دهد:

" هورمزگان ره مان، ئاتران کوژان ویشان شارده وه گه وره گه وره کان

زورکاری ئارب کردنه خاپوور گنائی پاله هه تا شاره زوور

شه ن و که نیکا وه دیل بشینا مه رد ئازا تلیاوه رووی هوینا

ره وشتی زه رده شت مانووه بی که س بزیکا و نیکا هورمزد و هیچ که س."

ترجمه پارسی

معابد ویران و آتش ها خاموش شدند بزرگ بزرگان خود را مخفی نمود

عرب ظالم ویران کردند روستای کارگرها را تا شهرزور

زنان و دختران را به بردگی بردند مردان دلیر در خون غلتیدند

آیین زرتشت بی سرپرست ماند دیگر اهورامزدا به هیچکس ترحم نکرد...

شناخت شهر کهن کردستان

در اینجا ما از تشریح سرزمینهای ایرانی کردستان ترکیه و عراق و سوریه خودداری می کنیم و تنها بخشهای کنونی ایران را توضیح می دهیم . کردستان ایران به مرکزیت شهر سنندج استانی خرم با وسعتی برابر با 28203 هزار کیلومتر مربع در غرب ایران واقع شده است و با شهرهای ایرانی کردنشین عراق و ترکیه هم مرز است . اين استان كه در دامنه‌ها و دشتهاي پراكنده سلسله جبال زاگرس مياني قرار گرفته است، از شمال به استانهاي آذربايجان غربي و زنجان، از شرق به همدان و زنجان، از جنوب به استان كرمانشاه و از غرب به كشور عراق محدود است . شهرستانهاي اين استان شامل بانه، بيجار، ديواندره، سقز، سنندج ، قروه، كامياران، مريوان و سروآباد است . استان كردستان اكنون با مجموعه شهرها و روستاهايي كه در اقصي نقاط آن پراكنده شده و استقرار يافته‌اند به يكي از نواحي در حال توسعه غرب كشور تبديل شده و از پتانسيلهاي توريستي و تفرجگاهي بسياري برخوردار مي‌باشد .

اين استان منطقه‌اي كاملا كوهستاني است كه از مريوان تا دره قزل‌اوزن و كوه‌هاي زنجان جنوبي گسترده شده است . ناهمواريهاي اين استان مشتمل بر دو بخش غربي و شرقي است، اين دو قسمت از نظر شكل پستي و بلندي و جنس زمين متفاوتند، قسمت وسيعي از سنندج، مريوان و سرزمينهاي اطراف آنها تا جنوب كردستان بخش كوهستاني غربي را تشكيل مي‌دهد . در اين ناحيه، يكنواختي و سستي جنس زمين ، اشكال مشابهي را به وجود آورده كه‌از ويژگيهاي آن كوههاي گنبدي شكل با شيب يكنواخت و ملايم همراه با دره‌هاي باز است .
اين يكنواختي را طبقات آهكي سخت و سنگهاي دروني كه بين لايه‌هاي سست ظاهر مي‌شوند، در هم ريخته و آن را به صورت صخره‌هاي عريان در آورده است . نوع مشخص اين ناهمواريها، ناحيه كوهستاني چهل چشمه در بين مريوان و سقز است كه دنباله پستي بلنديهاي اين ناحيه را در جنوب و مشرق، تشكيل داده‌اند و دامنه غربي آن تا داخل كشور عراق كشيده شده است .
در اين ناحيه شعبه‌هاي رود قزل اوزن در شرق و شمال شرقي و رود سيروان در حنوب چهره زمين را بطور كامل تغيير داده‌اند، بخش كوهستاني شرقي، قسمتهاي شرقي سنندج را در بر مي‌گيرد و در حد فاصل ناحيه غربي و شرقي، يك رشته از ارتفاعات آتشفشاني شمالي جنوبي را بوجود مي‌آورد . در شرق اين رشته كوه، شهرستانهاي قروه و بيجار قرار گرفته‌اند كه شكل زمين در آنها با پستي و بلنديهاي ناحيه غربي به كلي متفاوت است . از ويژگيهاي اين ناحيه، وجود يك حصار كوهستاني متشكل از سنگهاي دگرگوني و رسوبي است كه دشتهاي مرتفع هموار و تپه ماهوري را احاطه كرده است . در اين ناحيه به استثناي كوه‌هاي بيجار، دشتهاي نسبتا وسيعي نيز وجود دارد، اين دشتها به وسيله شعبه‌هاي رود قزل‌اوزن قطع شده و به صورت تپه ماهور در آمده‌اند . مرتفع‌ترين دشت اين ناحيه "اوباتو" خوانده مي‌شود كه با دو هزار و دویست متر ارتفاع در شمال سنندج واقع شده است، بلندترين كوه‌هاي اين ناحيه، "شاهنشين" در شمال بيجار،" شيدا" در مركز و "پنجه علي" بين قروه و سقز است .
استان كردستان بطور كلي تحت تاثير دو جريان عمده هواي گرم و سرد قرار دارد كه اقليمهاي گوناگوني را بوجود مي‌آورد، بيشترين ميزان بارش جوي در ناحيه غربي استان (شهرهاي بانه‪مریوان) حدود هشت صد میلیتر در سال و كمترين ميزان بارندگي آن در ناحيه شرقي حدود چهارصد ميليمتر در سال است نفوذ توده‌هاي مرطوب زمستاني و بهاري در مريوان و درياچه زريوار تاثير فراواني در مرطوب و معتدل شدن هواي اين ناحيه دارد . ميزان رطوبت و بارش مناسب باعث ايجاد جنگلهاي انبوه بلوط و گونه‌هاي مختلف درختان جنگلي شده است و پوشش گياهي اين ناحيه مناظري شگفت‌انگيز و باشكوه دارند . کردستان ترکیه نیز بسیار سرسبز و زیبا می باشد . کردستان عراق تقریبا نیمه خشک محسوب می شود .
جاذبه‌ها و چشم‌اندازهاي طبيعي عبارت است از مجموعه وضعيتهايي كه‌انسان با چشم غير مسلح مشاهده مي‌كند، مهمترين عوامل طبيعي كه در شكل بخشيدن به چشم‌اندازهاي طبيعي شركت دارند ساخت اقليمي، چگونگي منابع آب و رطوبتي ساخت توپوگرافيك، پوشش گياهي و حيات وحش در هر منطقه است . استان كردستان از اين حيث داراي غناي چشم‌اندازها و منابع طبيعي است كه هر يك به عنوان يك جاذبه مهم توريستي قلمداد مي‌شوند .

حيات وحش و شكارگاه‌ها زیبای کردستان

تنوع اقليمي و آب و هوايي، شرايط خاص توپوگرافي، وجود منابع آب متعدد و پوشش گياهي مناسب بويژه پوشش جنگلي در قلمرو استان كردستان زمينه مساعدي را براي زيست انواع پستانداران پرندگان بومي و مهاجر و همچنين انواع آبزيان فراهم كرده است و از اين لحاظ، منطقه به عنوان يكي از مستعدترين نقاط شكارگاهي كشور به شمار مي‌رود . بر اساس آمار موجود سی و چهار شکارگاه در منطقه وجود دارد كه گونه‌هاي متنوعي از انواع پستانداران و پرندگان در آنها يافت مي‌شود .
کردستان دارای پنج شکارگاه درجه یک - ده شکارگاه درجه دو - شانزده شکارگاه درجه سه و سه شکارگاه درجه چهار می باشد . منطقه حفاظت شده بيجار به دليل قرار گرفتن در ميان سلسله ارتفاعات و تحت تاثير جريانهاي رطوبتي ،از ريزشهاي جوي نسبتا كافي برخوردار بوده و به همين دليل تعداد زيادي چشمه دايمي و فصلي در اين منطقه ديده مي‌شود و از لحاظ حيات وحش غني و گونه‌هاي مختلفي از پستانداران پرندگان و خزندگان در آن وجود دارد . گونه‌هاي اصلي پستانداران بزرگ در اين منطقه قوچ و ميش ارمني است كه زيستگاه آن تپه ماهورها و نقاط كم ارتفاع است، تعداد كمي آهو نيز در اين منطقه زندگي مي‌كند، علاوه بر اين جانوراني مانند خرس قهوه‌اي، گراز، گرگ، گربه پالاس، خرگوش در اين منطقه وجود دارد .
در اطراف و داخل منطقه گونه‌هاي بسياري از پرندگان بومي و مهاجر مشاهده مي‌شود كه از جمله اين پرندگاه مي‌توان از دليجه ، كبك ، انواع چكاوك و حواصيل خاكستري نام برد . رودخانه‌هاي قمچقا و قزل‌اوزن كه در اين منطقه قرار دارند زيستگاه برخي از ماهيان نظير سس ماهي،سياه ماهي ، عروس ماهي و هم چنين محل زندگي سمور آبي يا شنگ است .
شكار پرندگان بيشتر در شهرهاي سنندج ،بيجار و مريوان و صيد انواع ماهي ها در شهرهاي مريوان و قروه حايز اهميت است، در شهرستان مريوان ، درياچه زريوار به عنوان يك اكوسيستم ، زيستگاه مناسبي را براي انواع پرندگان مانند كشيم كوچك ، كاكايي ، سرسياه ، حواصل خاكستري ، اگرت و آنقوت و بويژه مرگوس پديد آورده است
درياچه مريوان به عنوان يكي از اصلي‌ترين زيستگاه شنگ ( سمور آبي ) در ايران است، سمور آبي داراي بدني دراز و نسبتا باريك و دم بلندي است
طول بدن اين حيوان به ‪ طول بدن این حیوان به هفتاد و پنج سانتی متر می رسد بدنش از موهاي خيلي ظريف و نرم پوشيده شده است، رنگ كلي بدن اين حيوان قهوه‌اي دراچيني ، تيره و براق است .

ميراث تاريخي و فرهنگي
امروزه از ديدگاه‌هاي توسعه، ميراث فرهنگي و تاريخي فقط به عنوان ميراث ملي قلمداد نمي‌شوند، بلكه داراي ارزشهاي اقتصادي قابل توجهي بوده كه موجب افزايش درآمد ملي و منطقه‌اي مي‌شوند . بر اساس مطالعات تطبيقي توريسم ، هجده درصد از مجموع توريستها در جهان به منظور آشنايي و ديدار از قابليتهاي تاريخي ، آداب و رسوم و شيوه‌هاي زندگي مردم ديگر سفر مي‌كنند .
استان كردستان از حيث برخورداري از قابليتهاي تاريخي ، فرهنگي جايگاه ممتازي دارد، غار كرفتو ، قلعه زيويه، محوطه‌هاي باستاني تاريخي جنوب استان ، موسيقي و رقص و آداب و رسوم رايج در استان و آثار تاريخي و مذهبي و آيينهاي دراويش قادريه و نقشبنديه در پهنه استان از جمله قابليتهاي با ارزش تاريخي و فرهنگي منطقه محسوب مي‌شوند .

جاذبه‌هاي فرهنگي و آداب و رسوم

كردستان، از نظر فرهنگ و تمدن داراي سابقه‌اي بسيار درخشان است كه نظير آن در ساير نقاط كشور بندرت ديده مي‌شود، نشانه‌هاي فرهنگي زبان ، هنر ( شعر و موسيقي ) و آداب و رسوم به جاي مانده، دلالت بر ديرينگي و قدمت فرهنگي منطقه دارند . روستاها و دهکده های شگفت انگیز کردستان یاد و خاطراه ایران باستان را برای هر ایران زنده میکند . روستای پالگنگان در دهستان ژاورود در 47 کیلومتری غرب کامیاران به همراه قلعه زیبای تاریخی اش و همچنین منطقه رویایی هورامانات در جنوب کردستان و شمال کرمانشاه از برجسته ترین این مناطق دست نخورده می باشد که هنوز آداب و رسوم و زبان باستانی ایران خود را حفظ نموده اند .

۱۳۸۹ فروردین ۱۶, دوشنبه


مطلبي جالب در رابطه با سبك مينياتور را در صفحه ي مطالب خواندني بيابيد .

۱۳۸۹ فروردین ۱۵, یکشنبه

مطلبي چند در مورد مسئله اي كه نمي شود به آن توجه نكرد (پرچم)

پيشينه

نخستين اشاره در تاريخ اساطير ايران به وجود پرچم، به قيام کاوه آهنگر عليه ظلم و ستم آژي دهاک(ضحاک) بر ميگردد. در آن هنگام کاوه براي آن که مردم را عليه ضحاک بشوراند، پيش بند چرمي خود را بر سر چوبي کرد و آن را بالا گرفت تا مردم گرد او جمع شدند. سپس کاخ فرمانرواي خونخوار را در هم کوبيد و فريدون را بر تخت شاهي نشانيد.

فريدون نيز پس از آنکه فرمان داد تا پاره چرم پيش بند کاوه را با ديباهاي زرد و سرخ و بنفش آراستند و دُر و گوهر به آن افزودند، آن را درفش شاهي خواند و بدين سان " درفش کاويان " پديد آمد. نخستين رنگهاي پرچم ايران زرد و سرخ و بنفش بود، بدون آنکه نشانه اي ويژه بر روي آن وجود داشته باشد. درفش کاويان صرفاً افسانه نبوده و به استناد تاريخ تا پيش از حمله اعراب به ايران، بويژه در زمان ساسانيان و هخامنشيان پرچم ملي و نظامي ايران را درفش کاويان مي گفتند، هر چند اين درفش کاوياني اساطيري نبوده است.

محمدبن جرير طبري در کتاب تاريخ خود به نام الامم و الملوک مينويسد: درفش کاويان از پوست پلنگ درست شده، به درازاي دوازده ارش که اگر هر ارش را که فاصله بين نوک انگشتان دست تا بندگاه آرنج است 60 سانتي متر به حساب آوريم، تقريباٌ پنج متر عرض و هفت متر طول ميشود. ابولحسن مسعودي در مروج اهب نيز به همين موضوع اشاره ميکند.

به روايت اکثر کتب تاريخي، درفش کاويان زمان ساسانيان از پوست شير يا پلنگ ساخته شده بود، بدون آنکه نقش جانوري بر روي آن باشد. هر پادشاهي که به قدرت مي رسيد تعدادي جواهر بر آن مي افزود. به هنگام حملهٌ اعراب به ايران، در جنگي که در اطراف شهر نهاوند در گرفت درفش کاويان به دست آنان افتاد و چون آن را همراه با فرش مشهور " بهارستان " نزد عمربن خطاب خليفه مسلمانان، بردند وي از بسياري گوهرها، دُرها و جواهراتي که به درفش آويخته شده بود دچار شگفتي شد و به نوشته فضل الله حسيني قزويني در کتاب المعجم مينويسد: " امير المومنين سپس بفرمود تا آن گوهرها را برداشتند و آن پوست را سوزانيدند ".

با فتح ايران به دست اعراب - مسلمان، ايرانيان تا دويست سال هيچ درفش يا پرچمي نداشتند و تنها دو تن از قهرمانان ملي ايران زمين، يعني ابومسلم خراساني و بابک خرم دين داراي پرچم بودند. ابومسلم پرچمي يکسره سياه رنگ داشت و بابک سرخ رنگ به همين روي بود که طرفداران اين دو را سياه جامگان و سرخ جامگان مي خواندند. از آنجائي که علماي اسلام تصويرپردازي و نگارگري را حرام ميدانستند تا سالهاي مديد هيچ نقش و نگاري از جانداران بر روي درفش ها تصوير نمي شد.


نخستين تصوير بر روي پرچم ايران

در سال 355 خورشيدي ( 976 ميلادي ) که غزنويان، با شکست دادن سامانيان، زمام امور را در دست گرفتند، سلطان محمود غزنوي براي نخستين بار دستور داد نقش يک ماه را بر روي پرچم خود که رنگ زمينه آن يکسره سياه بود زردوزي کنند. سپس در سال 410 خورشيدي ( 1031 ميلادي ) سلطان مسعود غزنوي به انگيزه دلبستگي به شکار شير دستور داد نقش و نگار يک شير جايگزين ماه شود و از آن پس هيچگاه تصوير شير از روي پرچم ملي ايران برداشته نشد تا انقلاب ايران در سال (1979 ميلادي).

افزوده شدن نقش خورشيد بر پشت شير

در زمان خوارزمشاهيان يا سلجوقيان سکه هائي زده شد که بر روي آن نقش خورشيد بر پشت آمده بود، رسمي که به سرعت در مورد پرچمها نيز رعايت گرديد. در مورد علت استفاده از خورشيد دو ديدگاه وجود دارد، يکي اينکه چون شير گذشته از نماد دلاوري و قدرت، نشانه ماه مرداد ( اسد ) هم بوده و خورشيد در ماه مرداد در اوج بلندي و گرماي خود است، به اين ترتيب همبستگي ميان خانه شير ( برج اسد ) با ميانهٌ تابستان نشان داده مي شود. نظريه ديگر بر تاًثير آئين مهرپرستي و ميترائيسم در ايران دلالت دارد و حکايت از آن دارد که به دليل تقدس خورشيد در اين آئين، ايرانيان کهن ترجيح دادند خورشيد بر روي سکه ها و پرچم بر پشت شير قرار گيرد.

پرچم در دوران صفويان

در ميان شاهان سلسله صفويان که حدود 230 سال بر ايران حاکم بودند تنها شاه اسماعيل اول و شاه طهماسب اول بر روي پرچم خود نقش شير و خورشيد نداشتند. پرچم شاه اسماعيل يکسره سبز رنگ بود و بر بالاي آن تصوير ماه قرار داشت. شاه طهماسب نيز چون خود زادهً ماه فروردين ( برج حمل ) بود دستور داد به جاي شير و خورشيد تصوير گوسفند ( نماد برج حمل ) را هم بر روي پرچمها و هم بر سکه ها ترسيم کنند. پرچم ايران در بقيهً دوران حاکميت صفويان سبز رنگ بود و شير و خورشيد را بر روي آن زردوزي مي کردند. البته موقعيت و طرز قرارگرفتن شير در همهً اين پرچمها يکسان نبوده، شير گه نشسته بوده، گاه نيمرخ و گاه رو به سوي بيننده. در بعضي موارد هم خورشيد از شير جدا بوده و گاه چسبيده به آن. به استناد سياحت نامهً ژان شاردن جهانگرد فرانسوي استفاده او بيرق هاي نوک تيز و باريک که بر روي آن آيه اي از قرآن و تصوير شمشير دوسر علي يا شير خورشيد بوده، در دوران صفويان رسم بوده است. به نظر مي آيد که پرچم ايران تا زمان قاجارها، مانند پرچم اعراب، سه گوشه بوده نه چهارگوش.

پرچم در عهد نادرشاه افشار

نادر که مردي خود ساخته بود توانست با کوششي عظيم ايران را از حکومت ملوک الطوايفي رها ساخته، بار ديگر يکپارچه و متحد کند. سپاه او از سوي جنوب تا دهلي، از شمال تا خوارزم و سمرقند و بخارا، و از غرب تا موصل و کرکوک و بغداد و از شرق تا مرز چين پيش روي کرد. در همين دوره بود که تغييراتي در خور در پرچم ملي و نظامي ايران بوجود آمد. درفش شاهي يا بيرق سلطنتي در دوران نادرشاه از ابريشم سرخ و زرد ساخته مي شد و بر روي آن تصوير شير و خورشيد هم وجود داشت اما درفش ملي ايرانيان در اين زمان سه رنگ سبز و سفيد و سرخ با شيري در حالت نيمرخ و در حال راه رفتن داشته که خورشيدي نيمه بر آمده بر پشت آن بود و در درون دايره خورشيد نوشته بود: " المک الله " سپاهيان نادر در تصويري که از جنگ وي با محمد گورکاني، پادشاه هند، کشيده شده، بيرقي سه گوش با رنگ سفيد در دست دارند که در گوشهً بالائي آن نواري سبز رنگ و در قسمت پائيتي آن نواري سرخ دوخته شده است. شيري با دم برافراشته به صورت نيمرخ در حال راه رفتن است و درون دايره خورشيد آن بازهم " المک الله " آمده است. بر اين اساس ميتوان گفت پرچم سه رنگ عهد نادر مادر پرچم سه رنگ فعلي ايران است. زيرا در اين زمان بود که براي نخستين بار اين سه رنگ بر روي پرچم هاي نظامي و ملي آمد، هر چند هنوز پرچمها سه گوشه بودند.

دورهً قاجارها، پرچم چهار گوشه

در دوران آغامحمدخان قاجار، سر سلسلهً قاجاريان، چند تغيير اساسي در شکل و رنگ پرچم داده شد، يکي اين که شکل آن براي نخستين بار از سه گوشه به چهارگوشه تغيير يافت و دوم اين که آغامحمدخان به دليل دشمني که با نادر داشت سه رنگ سبز و سفيد و سرخ پرچم نادري را برداشت و تنها رنگ سرخ را روي پرچم گذارد. دايره سفيد رنگ بزرگي در ميان اين پرچم بود که در آن تصوير شير و خورشيد به رسم معمول وجود داشت با اين تفاوت بارز که براي نخستين بار شمشيري در دست شير قرار داده شده بود. در عهد فتحعلي شاه قاجار، ايران داراي پرچمي دوگانه شد. يکي پرچمي يکسره سرخ با شيري نشسته و خورشيد بر پشت که پرتوهاي آن سراسر آن را پوشانده بود. نکته شگفتي آور اين که شير پرچم زمان صلح شمشير بدست داشت در حالي که در پرچم عهد جنگ چنين نبود. در زمان فتحعلي شاه بود که استفاده از پرچم سفيد رنگ براي مقاصد ديپلماتيک و سياسي مرسوم شد. در تصويري که يک نقاش روس از ورود سفير ايران " ابوالحسن خان شيرازي " به دربار تزار روس کشيده، پرچمي سفيد رنگ منقوش به شير و خورشيد و شمشير، پيشاپيش سفير در حرکت است. سالها بعد، اميرکبير از اين ويژگي پرچم هاي سه گانهً دورهً فتحعلي شاه استفاده کرد و طرح پرچم امروزي را ريخت. براي نخستين بار در زمان محمدشاه قاجار ( جانشين فتحعلي شاه ) تاجي بر بالاي خورشيد قرار داده شد. در اين دوره هم دو درفش يا پرچم به کار مي رفته است که بر روي يکي شمشير دو سر حضرت علي و بر ديگري شير و خورشيد قرار داشت که پرچم اول درفش شاهي و دومي درفش ملي و نظامي بود.

اميرکبير و پرچم ايران

ميرزا تقي خان اميرکبير، بزرگمرد تاريخ ايران، دلبستگي ويژه اي به نادرشاه داشت و به همين سبب بود که پيوسته به ناصرالدين شاه توصيه مي کرد شرح زندگي نادر را بخواند. اميرکبير همان رنگ هاي پرچم نادر را پذيرفت، اما دستور داد شکل پرچم مستطيل باشد ( بر خلاف شکل سه گوشه در عهد نادرشاه ) و سراسر زمينهً پرچم سفيد، با يک نوار سبز به عرض تقريبي 10 سانتي متر در گوشه بالائي و نواري سرخ رنگ به همان اندازه در قسمت پائين پرچم دوخته شود و نشان شير و خورشيد و شمشير در ميانه پرچم قرار گيرد، بدون آنکه تاجي بر بالاي خورشيد گذاشته شود. بدين ترتيب پرچم ايران تقريباٌ به شکل و فرم پرچم امروزي ايران درآمد.

انقلاب مشروطيت و پرچم ايران

با پيروزي جنبش مشروطه خواهي در ايران و گردن نهادن مظفرالدين شاه به تشکيل مجلس، نمايندگان مردم در مجلس هاي اول و دوم به کار تدوين قانون اساسي و متمم آن مي پردازند. در اصل پنجم متمم قانون اساسي آمده بود: " الوان رسمي بيرق ايران، سبز و سفيد و سرخ و علامت شير و خورشيد است"، کاملا مشخص است که نمايندگان در تصويب اين اصل شتابزده بوده اند. زيرا اشاره اي به ترتيب قرار گرفتن رنگها، افقي يا عمودي بودن آنها، و اين که شير و خورشيد بر کدام يک از رنگها قرار گيرد به ميان نيامده بود. همچنين دربارهً وجود يا عدم وجود شمشير يا جهت روي شير ذکري نشده بود. به نظر مي رسد بخشي از عجلهً نمايندگان به دليل وجود شماري روحاني در مجلس بوده که استفاده از تصوير را حرام مي دانستند. نمايندگان نوانديش در توجيه رنگهاي به کار رفته در پرچم به استدلالات ديني متوسل شدند، بدين ترتيب که مي گفتند رنگ سبز، رنگ دلخواه پيامبر اسلام و رنگ اين دين است، بنابراين پيشنهاد مي شود رنگ سبز در بالاي پرچم ملي ايران قرار گيرد. در مورد رنگ سفيد نيز به اين حقيقت تاريخي استناد شد که رنگ سفيد رنگ مورد علاقهً زرتشتيان است، اقليت ديني که هزاران سال در ايران به صلح و صفا زندگي کرده اند و اين که سفيد نماد صلح، آشتي و پاکدامني است و لازم است در زير رنگ سبز قرار گيرد. در مورد رنگ سرخ نيز با اشاره به ارزش خون شهيد در اسلام، بويژه امام حسين و جان باختگان انقلاب مشروطيت به ضرورت پاسداشت خون شهيدان اشاره گرديد. وقتي نمايندگان روحاني با اين استدلالات مجباب شده بودند و زمينه مساعد شده بود، نوانديشان حاضر در مجلس سخن را به موضوع نشان شير و خورشيد کشاندند و اين موضوع را اين گونه توجيه کردند که انقلاب مشروطيت در مرداد (سال 1285 هجري شمسي 1906 ميلادي) به پيروزي رسيد يعني در برج اسد(شير). از سوي ديگر چون اکثر ايرانيان مسلمان شيعه و پيرو علي هستند و اسدالله از القاب حضرت علي است، بنابراين شير هم نشانهً مرداد است و هم نشانهً امام اول شيعيان در مورد خورشيد نيز چون انقلاب مشروطه در ميانهً ماه مرداد به پيروزي رسيد و خورشيد در اين ايام در اوج نيرومندي و گرماي خود است پيشنهاد مي کنيم خورشيد را نيز بر پشت شير سوار کنيم که اين شير و خورشيد هم نشانهً علي باشد هم نشانهً ماه مرداد و هم نشانهً چهاردهم مرداد يعني روز پيروزي مشروطه خواهان و البته وقتي شير را نشانهً پيشواي امام اول بدانيم لازم است شمشير ذوالفقار را نيز بدستش بدهيم. بدين ترتيب براي اولين بار پرچم ملي ايران به طور رسمي در قانون اساسي به عنوان نماد استقلال و حاکميت ملي مطرح شد. در سال 1336 منوچهر اقبال، نخست وزير وقت به پيشنهاد هياًتي از نمايندگان وزارت خانه هاي خارجه، آموزش و پرورش و جنگ طي بخش نامه اي ابعاد و جزئيات ديگر پرچم را مشخص کرد. بخش نامهً ديگري در سال 1337 در مورد تناسب طول و عرض پرچم صادر شد و طي آن مقرر گرديد طول پرچم اندکي بيش از يک برابر و نيم عرضس باشد.

پرچم بعد از انقلاب
در اصل هجدهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مصوب سال 1358 (1979 ميلادي) در مورد پرچم گفته شده است که پرچم جمهوري اسلامي از سه رنگ سبز، سفيد و سرخ تشکيل مي شود و نشانهً جمهوري اسلامي (تشکيل شده با حروف الله اکبر) در وسط آن قرار دارد.

۱۳۸۹ فروردین ۱۲, پنجشنبه

آداب و رسوم و فرهنگ اعراب ایران

اعـراب

حدودا 4 درصد (دو و نيم ميليون نفر) جمعـيت ايران عـرب تبار هستـند که بـيشتر آنها در استان خوزستان و جزاير خليج فارس سکنا گزيده اند. به مردم عـرب ساکن نوار ساحلي جنوب، که مي توان بسياري از ويـژگيهاي فارس ها را در آنها ديد، بندري مي گويـند. لباس بلند سنتي مردان عـرب ثوب يا دشداشه و دستاري که بر سر مي گذارند " گتره " نام دارد. اکثر عـربهاي ايران هنوز به زبان عـربي تکلم مي کنند.

آغاز کوچ عربها به خوزستان از پیش از اسلام در دوران ساسانیان بوده است. البته پس از اسلام نیز قبایل عرب در پی لشکریان فاتح به سوی کشورهای گشوده شده از جمله مناطقی از ایران کوچ کردند که در خوزستان به علت وجود اعراب پیش از اسلام، پس از اسلام نیز قبایل و عشایر بسیاری به این منطقه آمدند. البته امروزه جمعیت عربهای خوزستان نسبت به اقوام فارسي زبان (بختیاریها، شوشتری و دزفولیها) در اقلیت قرار دارند.

ویژگی‌ها

نژاد: اعراب خوزستان معمولاً سامی نژاد از نظر ظاهری سبزه با موهای سر پرپشت و در عین حال از نظر بدنی کم مو هستند. اما در میان ایشان سفید پوست چشم رنگی و موبور و حتی سیاهپوست نیز دیده می‌شود و این تفاوت رنگ‌ها مربوط به مبداء اصلی مهاجرت ايشان است .

مذهب: مسلمان-شیعه اثنی عشر

لباس محلی: مردان دشداشه می‌پوشند که لباسی یکسره و بلند تا مچ پا (بدون شلوار) و معمولاً سفید رنگ و در تابستان نیز خنک است. دشداشه را بیشتر قدیمی‌ها در روستا می‌پوشند و نسل امروزی معمولاً ترجیح می‌دهد با لباس‌های امروزی بگردند.

زبان: عربی محلی که با عربی حجاز تفاوت‌های بسیاری دارد و بیشتر به عربی محاوره‌ای عراق نزدیک است و تحت تاثير فارسی و گویشهای محلی خوزستان قرار گرفته است. البته عربی نواحی آبادان و خرمشهر با عربی نقاط دیگر خوزستان کمی تفاوت دارد و به اصطلاح صحیحتر است و کمتر تحت تأثیر فارسی قرار گرفته است. مثلاً عبارت «یخ» که در عربی فصیح «ثلج» می‌شود در آبادان و خرمشهر و همچنین محاورۀ عراق «ثلِج» تلفظ می‌شود اما در دیگر نقاط خوزستان عربها اصطلاح فارسی آن (همان یخ) را به کار می‌برند. در عربی حجاز چهار حرف «گ»، «چ»، «پ» و «ژ» تلفظ نمی‌شود اما عرب‌های خوزستان تنها حرف پ را در زبانشان به کار نمی‌برند مثلاً فوگ (بالا)، چلِب (سگ)، باژگاه (باشگاه) البته این موضوع محدود به عربهای خوزستان و ایران نیست .

اگرچه عربی خوزستان به عربی محاوره‌ای عراق نزدیک است اما تفاوت‌هایی نیز با آن دارد. مثلاً حرف «ج» جای خودش را در بسیاری از عبارات به «ی» داده است مثل: «ریل» به جای «رجل» یا «دیایة» به جای «دجاجة» یا «تی‌یی» به جای «تی‌جی» (ترجع). عربی خوزستان بسیار تحت تأثیر فارسی قرار گرفته است طوری که بسیاری از اصطلاحات، مخصوصاً لغات و اصطلاحات رایج امروزی به صورت فارسی تلفظ می‌شوند: مثل «بیمارستان» به جای «مستشفي»، «بادگان» (پادگان) به جای «ثکنة»، «سرگرد» به جای «رائد»، «گروهبان» به جای «عريف»، «روزنامه» به جای «جريدة».

به تازگی بسیاری از خانواده‌های عرب و در شهر اهواز، به کودکانشان ابتدا فارسی یاد می‌دهند و به زبان فارسی با او تکلم می‌کنند با این توجیح که او وقتی به مدرسه رفت برای درس خواندن و فهم دروس و کتب درسی که به زبان فارسی نوشته شده‌اند دچار مشکل نشود و البته عربی را وقتی که بزرگ‌تر شد خود به خود در فامیل یاد می‌گیرد و این موضوع باعث فراموش شدن بسیاری از اصطلاحات رایج عربی خوزستانی در میان نسل امروزی می‌شود. دیده می‌شود که یک جوان عرب هنگام عربی حرف زدن بسیاری از اصطلاحات عربی که پدر بزرگ و مادر بزرگش از آنها استفاده می‌کردند؛ را به کار نمی‌برد و به جای آنها از اصطلاحات فارسی استفاده می‌کند. این موضوع در میان دختران امروزی عرب بیشتر شایع شده است (اگر چه هنوز هم اعراب خوزستان به فرهنگ و زبانشان تعصب دارند)

تعصب: معمولاً عرب‌های خوزستان نسبت به عشیره و زبان خود بسیار تعصب دارند و گاهی این تعصب رنگ افراط به خود می‌گیرد.

شیخ: اعراب خوزستان قبایل مختلفی هستند که هر قبیله برای خودش یک شیخ دارد که به اصطلاح نماینده و رئیس آن قبیله است.

فصل در میان اعراب خوزستان

به جبران خسارت مادی یا معنوی و يا جاني در میان اعراب جهت حل اختلاف میان دو طرف از دو عشیره و یا از دو طرف از یک عشیره، فصل می‌گویند. فصل در لغت به معنی جدا کردن و فیصل دادن است و از نظر عرف عشایر جهت رفع فتنه و برقراری صلح میان دو طرف دعوا به کار می‌رود که بخش عمدۀ آن را به خانوادۀ آسیب‌دیده می‌دهند. پرداخت فصل بسته به نوع خسارت بر عهدۀ خانوادۀ فاعل (زیان زننده) یا خانواده و عشیرۀ فاعل به صورت مشترک است؛ مثلاً در پرداخت فصل قتل، مبنا بر این است که خانوادۀ قاتل یک سوم مبلغ فصل را بپردازند و دو سوم دیگر از میان عشیرۀ قاتل جمع‌آوری می‌شود. هر فرد از عشیره که به سن قانونی رسیده باشد باید در پرداخت این دو سوم مشارکت ورزد. معمولاً اعراب خوزستان ترجیح می‌دهند که مسائل و اختلافات میان خودشان را بدون مراجعه به مراجع قانونی، به صورت داخلی حل و فصل نمایند. فصل می‌تواند پول یا حتی زن باشد که در آن صورت به آن فصیله می‌گویند.

فریضه: در اثنای جلسۀ مذاکرات جهت تعیین مقدار فصل اغلب شخصی را به عنوان داور تعیین می‌کنند که هر دو طرف قبولش دارند و به او فریضه می‌گویند. معمولاً فریضه‌ها در حل اختلافات عشایری تجربه و تبحر دارند .

ضمانت اجرایی فصل: ضمانت اجرایی فصل انتقام است. یعنی اگر مجرم در ادای فصل تاخیر کند یا از زیر بار اجرای آن شانه خالی کند؛ شخص زیان‌دیده دست به انتقام می‌زند و در این راه همۀ افراد عشیره با وی همکاری می‌کنند و چه بسا عشیرۀ زیان‌دیده‌ای پس از سالها (پنج، ده، بیست و حتی پنجاه سال) فصل گرفته است .

فصل از نظر فقه شیعی: در فقه شیعی برای جنایت، دیه مقرر است که دیه از نظر بسیاری از علمای شیعه، مال است و از نظر برخی نیز مجازات است. اما فصل معمولاً جنبۀ شرعی ندارد و با دیه تفاوت بسیاری دارد و ریشه‌های آن را باید در دوران جاهلیت جستجو نمود .

فصیله: خوشبختانه امروزه این نوع فصل در میان عشایر کم شده است و بیشتر از پول به عنوان فصل استفاده می‌شود. به هر صورت، فصیله زنی است که به عنوان دیه به عقد شخص زیان‌دیده یا یکی از اعضای خانواده و عشیرۀ زیان‌دیده درمی‌آید که مهریه‌اش بر عهدۀ عشیره‌اش است (نه داماد) فصیله در موارد قتل یا هتک ناموس گرفته می‌شود و تعداد آن بسته به نوع جرم از یک تا چهار زن می‌تواند باشد. با این کار به اصطلاح پیوند خونی ایجاد می‌شود اما این پیوند به قیمت تحقیر دختری خواهد بود که به عنوان فصیله تعیین می‌شود. فصیله دشنامی است که با کمترین اختلاف در خانواده به رخ زن کشیده می‌شود و در میان زنان عرب، هیچ دشنامی از این واژه توهین‌آمیزتر نیست.

فصل عامل بازدارندۀ جرم یا بروز جرم؟

ظاهراً به دلیل سنگین بودن فصل باید عامل بازدارندۀ جرم باشد اما به دلیل این که معمولاً سهم عمدۀ فصل را عشیره پرداخت می‌کند (نه خود مجرم) بنابر این موارد زیادی دیده شده است که افراد متعصب و بی‌مسئولیت در عشیره با اتکا به اصل زشت «می‌کشم و فصل می‌دهم» دست به جنایت می‌زنند .

انواع فصل

فصل قتل عمد: اعراب امروزه بیشتر پول بابت فصل قتل عمد می‌گیرند که مبلغ آن بسته به ارزش پول متفاوت است و معمولاً خیلی بیشتر از دیۀ قانونی است. در اصل فصل قتل عمد، دادن چهار زن است (زن بیوه را قبول نمی‌کنند) که خوشبختانه این سنت در حال منسوخ شدن است. در آن صورت خانوادۀ قاتل باید یک دختر را از خانوادۀ خودش به عقد برادر یا فرزند مقتول درآورد (در صورت نبودن این اشخاص، پسر عموی مقتول) که به آن دختر به اصطلاح «اولی» می‌گویند و سه دختر نیز از طرف عشیرۀ قاتل به عشیرۀ مقتول داده می‌شود که اصطلاحاً به آنها «تلویات» می‌گویند .

فصل قتل غیر عمد: دو دختر است که یکی از خانوادۀ قاتل به عقد برادر یا پسر یا پسرعموی مقتول درمي‌آید دیگری (تلویه) از عشیرۀ قاتل با انتخاب خود دختر به عقد یکی از افراد عشیرۀ مقتول درمی‌آید .

فصل ربودن دختر و ازدواج با وی بر خلاف تمایل خانواده‌اش: این فصل به صورت پول نقد پرداخت می‌شود که مقدار آن به شخصیت، تحصیلات، جایگاه اجتماعی، خانواده و ... دختر بستگی دارد .

فصل تجاوز به دختر باکره: دادن فصل یا فصیله است (امروزه پول نقد به خانوادۀ دختر است که بسته به ارزش پول متفاوت است) این فصل بر عهدۀ خود یا خانوادۀ فاعل است و عشیره در پرداخت آن مشارکت نمی‌کنند و همچنین ازدواج با آن دختر است .

فصل تجاوز به زن شوهردار: دو دختر است. یکی به شوهر زن (به جبران زن قبلی او) و یکی به خانوادۀ دختر (به جبران ننگی که به دامن خانواده زده شده است) در آیین عشایر عرب تنها اعتراف زن یا دختر تجاوز دیده برای اثبات تجاوز کافی است. امروزه این فصل نیز اغلب به شکل پول و نه دختر انجام می‌شود .

فصل صیحه: یعنی مردی به دختر یا زنی به دیدۀ سوء بنگرد یا متلک رکیکی بگوید یا او را در آغوش بگیرد یا ببوسد یا نیشگون بگیرد یا مواردی از این گونه که به آن صیحه (رسوایی) می‌گویند. فصل صیحه در گذشته و حال پول نقد بوده است که به خانوادۀ دختر یا شوهر زن پرداخت می‌شود .

فصل لواط: پول نقد است که به خانوادۀ شخص تجاوز دیده پرداخت می‌شود و بر عهدۀ خانوادۀ شخص لواط کننده است و عشیره در پرداخت آن مشارکی ندارد .

فصل نقص عضو: به صورت پول نقد است که مقدار آن بسته به ارزش پول می‌باشد. به جز شکستن بینی که معادل مخارج درمانی آن است و مواردی مثل ناقص کردن یک دست یا یک پا یا یک چشم که نصف فصل قتل یک انسان می‌باشد . اگر نقص اعضای داخلی بدن به مرگ فرد بیانجامد هر زمان که شخص آسیب‌دیده بمیرد حتی ده سال پس از آسیب دیدن (یا بیشتر) در این صورت فصل کامل یک قتل گرفته می‌شود .

فصل اهانت: چه اهانت لفظی چه فیزیکی (مثل زدن سیلی) فصل آن عذرخواهی است که فرد اهانت کننده باید به همراه چندتن از معتمدان محل و ریش سفیدان عشیره به خانۀ شخص مورد اهانت برود و از او پوزش بخواهد .

فصل ضرر به اموال یا سرقت: رد مال و جبران تمام خسارات است (با حضور سه نفر خبره و مورد اعتماد طرفین)

فصل چهارپایان: فصل چهارپایان مانند شتر، گاو، گوسفند، اسب که قیمت معینی دارند؛ جبران کامل خسارت است. اما اگر حیوان را بتوان پیش از مرگ ذبح نمود؛ فصل آن تفاوت بهای میان حیوان سالم و حیوان ضربه دیده و ذبح شده است. در مورد سگ که در روستا کاربرد فراوانی هم دارد؛ فصلی دریافت نمی‌شود اما قاتل سگ موظف است به خانه صاحب سگ برود و روی فرشش بنشیند و از وی غذر بخواهد .

عرب کمری

عرب‌هایی را می‌گویند که در مجاورت بختیاری‌ها زندگی می‌کنند با ایشان وصلت کرده‌اند؛ از نظر رسم و رسوم و زبان و ... اشتراکات زیادی با بختیاری‌ها پیدا کرده‌اند. اما در اصل بختیاری نیستند. در حقیقت عرب کمری‌ها اعرابی هستند که اصطلاحاً در کوه و کمر زندگی می‌کنند و وجه تسمیه ایشان نیز همین است. زبان ایشان در اصل عربی است که به عربی عراق بیشتر نزدیک است تا اعراب خوزستان و به مرور زمان با گویش بختیاری ترکیب شده است و اصطلاحاتی مخصوص به خود پیدا کرده است طوری که فهم آن هم برای اعراب و هم برای بختیاری‌ها ممکن نیست. مثلاً: اصطلاح «چطور هستی؟» که در احوال پرسی به کار می‌رود به لهجۀ عرب کمری می‌شود «چی چینَک» در حالی که همان به لهجۀ عربهای خوزستان و همچنین عربهای عراق می‌شود «اِشلونک». اما عبارت «تخم مرغ» به لهجۀ عرب کمری می‌شود «بیاض» که عراقی‌ها نیز همین اصطلاح را به کار می‌برند در حالی که به لهجۀ عرب‌های خوزستان می‌شود «دحرویة». همچنین تلفظ «ج» که اعراب خوزستان در بیشتر کلمات آن را به «ی» تبدیل کرده‌اند مثل «ریل» به جای «رجل» یا «دیایة» به جای «دجاجة» اما عرب کمری‌ها همچنان «ج» را تلفظ می‌کنند.

عرب کمری‌ها معمولاً هم به گویش بختیاری و هم به لهجۀ عرب کمری و گاهی نیز به عربی خوزستانی تسلط کامل دارند. عرب کمری‌ها به دیگر اعراب خوزستان، اصطلاحاً عرب بَرّی می‌گویند عرب برّی یعنی عرب‌هایی که در برّ یا زمین مسطح زندگی می‌کنند .